ما با غریزه متولد می شیم ، ما با غریزه زندگی می کنیم ، ما غریزه رو کشف کردیم و توان کنترلش رو بدست آوردیم. اما بعضی از این غرایز رو نباید کنترل کرد ، باید اجازه بدی خودش رو نشون بده .
و من هم قصد ندارم کنترلش کنم ، من نمی تونم کنترلش کنم ….
بابا به چه زبونی بگم ….
نمی خوام ناکام بمیرم... این خواسته زیادی نیست … هست؟؟؟؟
خودت هم قبول کردی ، گفتی که آمادگیش رو داری …
پس حالا چرا بیانش اینقدر سخته ، چرا قبول کردنش اینقدر غیر ممکن به نظر میاد.
هر انسانی باید یکبار این حس رو تجربه کنه .
این تو وجود آدمهاست ، این توی ژن آدمها نوشته شده ، این روی روح آدمها حک شده.
انسان باید خون بریزه تا کامل شه.
خون، می فهمی خون ….
چرا اینقدر ناراحتی... چرا گریه میکنی؟
نگران نباش، من دارم تجربه ای رو بهت اهدا می کنم که خیلی باید صبر می کردی تا بدستش بیاری.
تنها تجربه ای که توزندگیت هیچ نقصی توش نیست...
تو مگه خودت همیشه دنبال یه تجربه کامل و بی نقص نبودی؟
خودت گفتی می خوای با من به کمال برسی ...
باور کن … اونچیزی که تو من جستجو می کردی ، اون چیزی که من بهت می دادم فقط یه توهم بود.
حالا دیگه آروم بخواب … آروم برای همیشه … راحت تا ابد...کامل و بی نقص.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر