زمان : سه شنبه 10 آبان 1390
مکان : خیابان مفتح، خیابان زهره، رستوران چینگاری
برای شخص من رستوران گردی هیچ وقت به عنوان یه تفریح محسوب نمی شد. رستوران میری برای غذا خوردن و غذا خوردن برای من جنبه رفع تکلیف داره تا تفریح. اما حتی اگه مثل من بی ذوق باشی بازهم می تونی از رستوران گردی لذت ببری همونطور که من بردم.
تجربه چیزهای جدید، گذروندن یه ساعت در میان جمعی که از در کنارشون بودن لذت می بری و در نهایت نشستن و راجع بهش نوشتن لذت هایی است که نمیشه راحت ردشون کرد.
به هرحال این هفته تصمیم گرفتیم بریم یه رستوران هندی که مردیوجان معرفیش کرده بود. برای اینکه برنامه کامل بشه قبل از رستوران توی باغ هنر جمع شدیم که حظ فرهنگی ای هم برده باشیم. ساعت 18:30 جلوی خانه هنرمندان قرار گذاشتیم و از اونجایی که خانه هنرمندان ساعت 19 تعطیل میشد و همچین برنامه خاصی هم نداشت از غذای روحی محروم شدیم و در نتیجه تمایل به غذای درست و حسابی تقویت شد . این هم از مزایای زود تعطیل شدن جاهای اینچنینی که در نتیجه علاوه برای دانشجویان بی کار و مسوولیت ، برای آدم های پر مشغله ای مثل ما هم فایده داره.
به هرحال یه گشتی تو محوطه باغ هنر زدیم که با اینکه احتمالا به دلیل صرفه جویی در مصرف برق از محیط تاریکی بهره می برد، ولی فضای قشنگ و دلپزیری داره.
وضعیت نور توی رستوران هم مشابه بود که گارسون به داد رسید و یه دونه شمع وسط میز روشن کرد. داشتم با خودم فکر می کردم که این هدفمندی یارانه ها تاثیرش به این مکان های اصطلاحا با کلاس هم کشیده که دوستان متذکر شدند که قصد ایجاد فضای رومانتیک و شاعرانه است. چقدر چیز تو این دنیا هست که من هنوز کشف نکردم. یادم افتاد ظهر قبل از اینکه بیام رستوران یه سر به سایت فیدیلیو زدم و اونجا هم نوشته بود رستوارن برای قرارهای دونفره جای مناسبیه.
به هر حال فضای رستوران قشنگ بود. سالن بزرگی داشت( با نور پردازی رومانتیک) که گوشه و کنار مجسمه هایی گذاشته بودند که تو فیلم های هندی زیاد دیده میشه و یه آهنگ هندی هم پخش می شد. راجع به سرویس و غذاهاش چیزی ندارم بگم چون قبل از این توجه زیادی به این مسایل نکرده بودم.
در کل خوردن غذای هندی تجربه تندی بود. گارسون گفت تندی غداها معمولیه ولی اگه به غذاهای تند عادت نداشته باشی، اولش حسابی حالت جا میاد ولی نکته جالب این بود که کم کم نه تنها به این تندی عادت می کنی، بلکه برات لذت بخش هم میشه. البته ممکنه سوزش اون 13% حق سرویسی که روی میز میگیرن تا مدت ها باقی بمونه. آخه من نمی فهمم، اگه یه رستوران سر راهی بود، حق میز و سرویس یه معنی داشت ولی برای اینطور جاها واقعا آخر بی کلاسیه که خوب مد شده دیگه.
چینگاری در کل جای خوبی بود و غذای هندی هم خوشمزه است و ارزش یک بار خوردن رو داره. به شرط اینکه بدونی چی می خوری . مثلا تو لیست چینگاری یه سری کاری بود که در نها یت فکر کنم همون خورشت ماست ولی خدایی آخه کی مثلا خورشت قورمه سبزی رو خالی سفارش میده. البته یه فهرست برنج و بریانی هم داشت ولی خوب اگه ندونی داری چیکار می کنی ممکنه غذایی
که جلوت می گذارن تبدیل بشه به یه چیزی مثل خورش قورمه سبزی با شیرین پلو. حالا بیا و با هم بخورش و بعدش بگو غذای هندی مزخرفه.
به نظرم نوع چیدمان منو جالب نبود و گارسون هم کمکی نمی کرد. البته ما هم کمکی نخواستیم و یه جورایی ندونستن اینکه در نهایت چی جلومون می گذارن برای من جذاب بود بخصوص که بعد از اینکه هرکی غذای خودش رو انتخاب کرد، همه رو گذاشتیم وسط و با هم سهیم شدیم.
در نهایت نیازی به سرویس بهداشتی پیدا نکردم و لذا توصیف آن مکان مقدس هم در این مقال جایی پیدا نخواهد کرد.
بچه ها می گفتند برای نظر دادن راجع به رستوران باید یه بازه 24 ساعته بخودت بدی، بخصوص که غذا جدیده و ممکنه اصولا باهاش سازگار نباشی . هنوزم من سرپا هستم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر