
منحنی قامتم، قامت ابروی توست
خط مجانب بر آن، سلسله گیسوی توست
حد رسیدن به او، مبهم و بی انتهاست
بازه تعریف دل، در حرم کوی توست
چون به عدد یک تویی من همه صفرها
آن چه که معنی دهد قامت دلجوی توست
پرتوی خورشید شد مشتق از آن روی تو
گرمی جان بخش او جزئی از آن خوی توست
بی تو وجودم بود یک سری واگرا
ناحیه همگراش دایره روی توست
پروفسور هشترودی
۶ نظر:
چه باحال... خوب یک پروفسور عاشق بشه همین میشه دیگه...
ولی جدا لذت بردم...
و حقیقت ماجرا اینجاست که بیشتر از متن از حظور دیو یسنای بزرگمون خوشحال شدم و لذت بردم...
مرسی که هستید.
لطف داری ... این تقصیر میر دیوه ... دیشب ساعت 2 بامدا اومد به خوابم و کلی برام عریضه نوشت و آخرش هم حکم صادر کرد که باید برگردم به دیولاخ
خب منم اومد
البته جایی نرفته بودم
سلام دادا رامین
من بی رودربایستی خیلی ذوق زدم از اینکه اینجا میبینمت و از اون بیشتر ذوق مرگم که چطور بعضی از خواسته ها اینقدر زود اجابت میشن
خواستم کنایه ای زده باشم به دیو دادار که بعضا گفته میشه سریع الاستجابه است و البته میدونی این نقل قول ضرب المثله دیگه ناقل اون معصوم که نبوده .
من خیلی خوشحالم که اینجا میبینمت
و این شعر تر عجین با عوالم ریاضی و هندسه رو منو سر ذوفق آورد به هر حال من از شعر بیشتر به وجد میام تا نثر .
ممنون که اینقدر زود اجابتم کردی و برات دل خوش آرزومندم دادا رامین.
میر دیو گلم درود
من ارزوی تو رو برآورده نکردم تو باعث شدی من یاد آرزوم بیوفتم و بدنبالش برم
سپاس از تو پسر خوب
شاد باشی
بدرود
زنده شدم.
ولی فکرش رو بکن .... دارم قیافه مخاطب مستقیم پروفسور رو تصور می کنم.
" بی تو وجودم بود یک سری واگرا"
سیگمای یک انم ، :))
خداییش فکرشو بکن !!!!!
ارسال یک نظر