۱۳۸۹ اردیبهشت ۱, چهارشنبه

کاسه گدایی

کسی نگفت این بچه از بی مهری دق میکنه ؟
کسی نپرسید این نق نقوی همیشه معترض چرا ناله نمیکنه؟
کسی سراغ خسته ی ِ بی مصاحبی رو نگرفت که چرا دیدار تازه نمیکنه؟
کسی حرفی نزد از اینکه این دیو کوچولو چرا از غارش بیرون میاد ؟
کسی نگفت چرا این دیوه وقتی بیرون هم میاد توی این غار نمیاد؟
کسی پی اینو نگرفت که دونه بپاشن براش؟
کسی به صیدش نرفت؟
کسی سوال نکرد اصلا ارزش صید کردن داره این گندیده از رونق افتاده؟
کسی اونو دووست نداره؟
چرا دیو بیچاره زرزرو ! همه گفتن و پرسیدن و سراغ گرفتن و سوال کردن و مهر ورزیدن و پی گیری کردن اما تو لمس شدی گویا
باز هم یه نیشگون جانانه لازم داری که سرحال بیای ... دیو دوستان نازنینم چه قدر میشه بهای یه نیشگون ارزنده که تا ما تحت یه دیو رو آتیش بزنه؟
به همه اتون درود به همه اتون سلام ! دیوار و دیوان و دیو_یسنا و مردیوجان و بانوی نیمه شب و پدرام و دیگران
جون هر کی دووست دارین جواب سلام رو بدین خوبیت نداره! در و همسایه چی میگن؟ والا درست نیست
خیلی وقته با هم حرف نزدیم و میترسم این تعبیر دوری و دوستی هم مثل خیلی از حرفهای قدیمی ها تو زرد از آب در بیاد!
جون هر چی زن و مرده ما رو یه سلام مهمون کنین ! خست هم حدی داره والا ! گشاد دستی کنین که عوضشو بیگیرین اون ور آب!
یک در دنیا صد در آخرت نصیب ببری جواب سلام بده بابا!
بابا من میر بودم والا !دست روزگار بهم رفت و مور شدم ! الهی زمینگیر نشی بابا جواب سلام یادت نره ... خدانگهدار همه اتون

۶ نظر:

مردیوجان گفت...

کِی ببینمت؟!
تعین زمان مکان با تو...
خواستی می تونیم جمعیش کنیم فکر کنم همه پایه باشن!
داره قیافت یادم میره!البته غیر از شما که غیبت داری منم آلزایمر درحال پیشرفت دارم ;)

راستی:
سلام
دلتنگتیم

پدرام گفت...

سلام. والا خیلی مخلصیم. خیلی هم خاطرتو می خواییم. گفتیم شاید وقت این دیو عزیز پر باشه نخواستیم مزاحم بشیم!

ميرديو گفت...

بالاخره کاسه ما تا اینجا دوتا مشتری خوووووب داشت...
به مردیوجان ِجان
آخر هفته خونه فرحان اینا.. البته هنوز خود میزبان اظهار نظری نداشته ولی ما خودمون رو دعوت کردیم رد این دعوت باید از جانب اونها ابراز بشه تا دعوت مردود تلقی بشه
چه قدر زر میزنم من!
واقعا دلم واسه ات تنگ شده مرجان
راستش رو بخوای دلم واسه خودمم هم تنگ شده اما نمیدونم چرا اینجوریا میشه ... چه جوریاش رو نمیدونم
آخر هفته خوبه؟ یعنی همین 5 شنبه؟

به پدرام
سلام پسرخاله ... ما هم خاطر زنگ زده ات رو میخوایم بلوندی من ... ما پریم از وقتهای بیهوده گذشته و سترونیم از دلخوشیهای کنونی... عجب چکامه ای گقتم ها ! تو مایه های اسهال و استفراغ
بیا پیش ما پسر خاله ما وقتمون پر نیست دلمون پره...

مردیوجان گفت...

الهی وقتتون پر از دلم شغولیهای خوشحال!!!!! من فهمیدم دل آدم باید خالی باشه تا بتونه پرواز کنه!(به دلایل فیزیکی) حالا اساساً چرا دل آدم باید پرواز کنه خدا می دونه!
ببین به این میگن زرررر نه اون که تو گفتی ;)

5 شنبه روهستم.
صابخونه کجایییییییییییییییییی؟!

بانوی نیمه شب گفت...

درود
سلام
hi

دیوان گفت...

چه جالب که من تازه این متن رو خوندم...
ای بابا... کاسه گدایی کدومه آخه ( دیویکه ) من معذرت میخوام.
راستی خونه ی فرحان اینا خوش گذشت؟ :D
سعی میکنم بیشتر بیام اینورا...
باید اعتراف کنم این چند ماه رفته بودم شهر دنبال گمگشتم میگشتم" پول " پیدا نکردیم برگشتیم دیولاخ...
راستی... سلام.