۱۳۸۹ خرداد ۱۷, دوشنبه

کی میدونه قیصر این روزا کجاست؟

قیصر- من نمیفهمم ... من فقط اینو میدونم اگه زدنت باس بزنی شوما میگی اگه زدن تو گوشت اون طرف صورتتو ببر جلو تا یکی دیگه بخوری نه خان دایی... نه... شوما خیلی میفهمی خیلی با گذشت و با مرامی.. ما نیستیم... داش فرمونمو کشتن. آبجی معصوم و بی گناهمو بی سیرت کردن .. تا خون ِ گرمشونو نریزم این جیگیرم آروم نمیشه... این تازه اول ماجرا ست ...
خان دایی - پسر تو جوونی... داغی بوی خون مستت کرده ... خون نریز که دودمانمونو به باد میدی ... قیصر به فکر این مادر پیرت باش
قیصر - ولم کن خان دایی این نصیحتا به گوش من باده ... میکشم اونی رو که عزیزامو کشته ...قول دادم ننه مشدی رو ببرم مشهد زیارت با اجازه شوما و ننه ... یا حق
من فیلم قیصر کیمیایی رو دووست دارم زیاد هم دوست دارم ...سینمای کیمیایی سینمای شعاره اصلا هم چک و چونه نداره از خاک و گوزنها و قیصر تا رئیس و حکم اما قیصر حکایت شعار ِ خونینی داره...کاراکتر خونریز و بی رحم قیصر عجیب کاریزماتیک مونده و بی مانند ... یه پرسونای خونریز توی دل این همه سال هنوز اینهمه محبوب بمونه و ذره ای توی حسن ِ انتخاب ِ خونینش بیننده تردید نکنه
اگر چه از باب فرهنگ شناختی فیلم قیصر یه مجسمه از فرهنگ ِ بی قانون و جنگلی ایرانیه اما اینقدر راستکی و واقعیه که نمیشه وقتی اسمش میاد برای احترام به خالقش کلاهتو بر نداری ... با من همداستان باشی یا نباشی توفیری نداره ... توی سکانس سلاخ خونه وقتی یکی از برادر های آب منگول زیر تیغ قیصر داره مثل یه گاو در حال سلاخی زوزه میکشه جیگرتو حال میاره ... یا صحنه حموم زیر بازارچه که قیصر زیر دوش یکی دیگه از آب منگولها رو سلاخی میکنه و چه سکانسیه وقتی دوربین کیمیایی جریان خون توی راه آب گرمابه رو تعقیب میکنه ...
یا سکانس مناظره قیصر با خان دایی -دیالوگ های اول متن- یه رویاروییه زیبا از دو نسله که توی سینمای برهنه و بی چیز ایران کم نظیره... زیاد وقتتون رو نمیگیرم ... یکی از ترانه های آلبوم تازه داریوش به نام قیصر منو برد تو حال و هوای قیصر و داش فرمون و آب منگول ها... یه قصه خطی سر راست که از بس راستکی تعریف شده هزار بار خوندنش هم از طراوت و تازگیش نمیکاهه
به قول قیصر یا حق




۵ نظر:

بانوی نیمه شب گفت...

میردیو نقاد میشود!

دیوار گفت...

این پست مصداقی است از پدیده همزمانی - یا یه پدیده ای که نمی دونم چی بهش می گن -
چرا؟
چند روز پیش با چند تا از دیوها دور هم جمع بودیم و مشغول صرف نهار که از قضا این فیلم قیصر هم درحال پخش شدن بود و حالا هم که این پست تو دیولاخه.
این اتفاق ها بعضی وقت ها برای من جالب هستند.
اما برگردیم به قیصر... راستش اونروز رو یادم نمیاد که بحثی راجع به این فیلم شکل گرفت یا نه .. من هم که فیلم رو تا حالا ندیدم (البته کامل ندیدم) بنابراین از روی حسن نیت تمام حرف ها تو قبول کردم و ازش لذت بردم، هرچند آخرش هیچ ایده ای نداشتم که این روزا قیصر کجاست؟ (شاید بخاطر اینکه این روزا حالم از هرچی فرهنگه آشوب میشه)

راستی یه چیز دیگه ، دیروز یه فیلم از کیمیایی گرفتم که الان هرچی فکر می کنم اسمش یادم نمیاد ... راستش اصلا نمی دونم چرا این فیلم رو گرفتم چون حتی قصد نداشتم ببینمش ولی خوب حالا که اینطوریه شاید تجدید نظر کنم.

به هر حال ....
خوش باشی میر.

دیوان گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
دیوان گفت...

سلام...
قبل از هرچیز
معذرت: در پست قبلی اعلام کرده بودم که بیشتر فعالیت میکنم ولی نکردم... بهانه ای ندارم!
...
دست مریزاد میردیو. با متن هات همیشه خوشحالم میکنی.
شاید حرفی برای گفتن نداشته باشم ولی یکم مینویسم شاید دوباره دست به نوشتنم ( هرچند چرند ) باز بشه.
...
عنوان متن رو که دیدم اولین کاری که کردم پخش همون ترانه از داریوش بود( که به لطف این کشور دزد پرورمون خیلی زود به دستم رسیده ). بعد متن رو خوندم...
خالی از لطف نبود اگه متن شعر را اینجا بنویسیم... از شاعر و یا کمپانی پخش آلبوم اجازه ندارم ولی خوب منم دارم همرنگ جماعت میشم. ( اینجا، بدزدی یا ندزدی میدزدن )

و اما متن آهنگ که شدیدا ازش لذت بردم:
اين روزا گوزنُ سر نمی‌بُرن


می‌شکنن شاخش و ميفرستن تو باغ


اين روزا تاقُ نمی‌ريزن سرش


سر گله‌شون رو می‌کوبن به تاق


آخر نمايشا عوض شده


همه نقش همُ بازی می‌کنن


اونايی که چشمشون به قدرته


هم‌پياله‌هاشُ راضی می‌کنن


نمی‌دونم اگه برگرديم عقب


دل طوقی واسه کی پر می‌زنه؟


اگه فرمونُ يه شب دوره کنن


چند تا چاقو پشت قيصر می‌زنه؟


نمی‌دونم اگه برگرديم عقب


داش‌آکل به عشق کی سر می‌کنه؟


اگه رستمُ ببينه روی خاک


پشتشُ بازم به خنجر می‌کنه؟


پای روضه خودت گريه نکن


وقتی گريه ننگ مردونگيه


دوره‌ای که عاقلاش زنجيرين


سوته‌دل شدن يه ديوونگيه


اين روزا دوره غيرت‌کُشيه


کی می‌دونه قيصر اين روزا کجاست؟


بکُشی و نکُشی می‌کُشنت


اينجا... اينجا بازارچه آب‌منگلياست»

....................
بکُشی و نکُشی می‌کُشنت

جدا فوق العاده بود... و خیلی لذت بردم که یه متن دیگه هم علاوه بر این شعر تو این چند روز دیدم. و خیلی لذت بردم که یکی از دیو ها این متن رو نوشته و باز هم خوبه که اون یه دیو میردیو بوده...
راستی:
دوره‌ای که عاقلاش زنجيرين
وای که چقدر فوق العادست این جمله.
...
گویا من اومدم که تو نوشته ها دخالت کنم:
دیوار اسم اون فیلم the wind will carry us بود... میبخشید اگه انگلیسی نوشتم چون رو جلد اینجوری نوشته منم بازترجمه نکردم ( بازترجمه چه کلمه ای بود دیگه؟ )
.........


و اما در مورد قیصر:
با این اتفاق های اخیر و چیزایی که هر روز داریم میبینیم دارم مفهوم قهرمان پروری های کمیک استریپ ها یا همون سوپر هیرو هارو میفهمم... وقتی که دستت به هیچ جا بند نیست و اونقدر توی زندگی و مشکلات خودت درگیر شدی که ذهنت محدود شده به حل مشکلات روزانه و دیگه به مشکلات اساسی تر فکر نمیکنی... اونجاست که یه قهرمان نیاز داری که بیاد همه ی کار هارو ردیف کنه... جرم و جنایت رو از بین ببره و تو بشینی و براش کف بزنی. ( حتی اگه تو کتابا باشه کفایت میکنه )- ( آخ که چقدر دلم میخواست وقت داشتم و یه سوپرمن یا بتمن ایرانی " قیصر" خلق میکردم و در قالب استریپ به نمایش میکشیدم ) افسوس که خیلی از آرزوهام داره به بهانه ی کمبود وقت از بین میره... کاش 3 نفر بودم بجای یک نفر. شاید میتونستم با این زمان محدودی که برای هر انسان در نظر گرفته شده کار های بیشتری انجام بدم ( تو همین کارای معمولیشم موندم )
...
خلاصه:
"کی میدونه قیصر این روزا کجاست؟" میخوام جواب خودم رو به این سوال بدم:



قیصر این روزا تو دخمه ی سیاه ممیزی توسط زندانبانی به نام سانسور حبس شده...

خیلی نگران نباشید... ورژن بتای اسلامیش به تولید انبوه رسیده.

ديواطيفي گفت...

جدا كي ميدونه كه اين روزا قيصر كجاست؟
ممنون ميرديو واقعا اين متنو لازم داشتيم
فكر مي كنم بعضي وقتا يادمون ميره خودمونم كجاييم
قيصر همون موقع كه كشتنش مرد نه واسه مردم واسه خودش
ما هممون هميشه به يه قيصراحتياج داريم
يكيو ميخوايم كه مي دونيم ساكت نمي شينه كاريو كه بخواد مي كنه چيزيو كه بخواد مي گيره
از كليشه بيزارم،ميدونمم كه قيصر شعاره ولي شعاريه كه لازمه و مردم بهش احتياج دارن مهم اينه كه خود قيصر ميدونه واسه خودش شعار نيست
ماها هر كدوم واسه خودمون يه قيصريم
خودمونو پيدا كنيم، مي فهميم قيصر كجاست
ممنون ميرديو داشتيم قيصرمونو فراموش مي كرديم