...وانگهی به گمان من این گسیختگی ظاهری است و در واقع ، پاسخگوی تداومی پنهانی است. نیز گمان می کنم که در اینجا مانند همه جا، جملات ما را می فریبند زیرا زبان، منطقی بیش از آنچه در زندگی وجود دارد بر ما تحمیل می کند و گرانبهاترین چیز در وجود ما آن است که اغلب در بیان نمی گنجد...
نه از سر بی کاری و بی حوصلگی که از روی کنجکاوی در گذشته
و واکاوی متنهایی که توی دیولاخ گذاشتیم از ظن خودم من یکی رو
انتخاب کردم. متنی به نام "من" که مردیوجان ِ جان اون رو برامون
گذاشته در روز 4 ژوئیه 2009 .
تو آرشیو دیولاخ پیداش کنین و بخونین که خوندنیه .
آهااااااااای مردیوجان ! نوشته بالا بالایی گزیده ای از یه متنه که تو برای ما گذاشتیش. خیلی وقت پیش .
نکنه به منطق ِ متن خودت ایمان آوردی که هیچی نمیگی؟
باهامون حرف نمیزنی؟
نکنه زبان رو یه گره کور ِ ارتباط دونستی که دیگه چیزی نمینویسی واسه امون؟
کجایی دیو بانوی دیولاخ؟
از پس هزار گفت و شنفت خیلی وقته از تو چیزی نخوندیم . نمیخوای چیزی بنویسی برامون؟
از دلتنگیهای کوچیک بزرگت چیزی نمیخوای برامون بگی؟
نمیخوای ازمون بپرسی آسمونمون چه رنگیه؟
متنهات رو دوباره میخونیم ... متنی به اون سرشاری چرا باید کنج بایگانی دیولاخ خاک بخوره و ما هر روز حرفای هزار تا یه غاز بزنیم؟
مردیوجان ِ جان برامون حرف بزن و از این متنهای نابت بگذار ... حکایت ، حکایت هندوانه و زیر بغل نیست
ماجرای اون حس نابیه که بعد از خوندن متنهات فراگیر میشه! من انتظار میکشم برای نوشته ای از تو دیوبانوی دیولاخ!
تشبیه اتاقت به باقلا قاتق رو خووب یادمه مردیوجان! باز هم ما رو سر حال بیار با نوشته هات.
۴ نظر:
- مردیوجان بانو،ایشون وکیلن؟
گویا پهنای باند گلخانه خراب شده. یکم طول میکشه گل ها دانلود بشن. مردیوجان در حال دانلود گل هستند.
اگه خبری شد من را هم خبر کنید...
.............
((( بعد از اینکه نظرم را مجدد بررسی کردم احساس کردم ممکنه به کسی بر بخوره. ولی اعلام میکنم که من هیچ منظور منفی ای ندارم و هر گونه اتحامی را تکذیب میکنم.
من چاکر همتمونم :)
زود میام به خدا...
میدونم غیبتم یکم کبرا شده
خودمم چند وقته بد مدل عذاب وجدان گرفتم از نبودن
منتها نمیدونم چرا این لالمونی لعنتی تموم نمی شه
مردیوجان جانم
قدم من سنگین بود تو این سرزمین
من گناهم چی بوده
که افتخار خوندن متنات رو نداشتم
نمی خوای که منو بی نصیب بگذاری
از اون تفکرای قشنگت >D:<
راستی اون قبلیارو نمی خوام
من جدید جدید
دست اولشو می خوام
میر دیو تو از اونهایی هستی که هر جامعه ای می تونه با وجود تو باقی بمونه.
دمت گرم ، یه وقت اگه خواستی به واسطه نوشته هام از من یاد کنی ، حتما اون متنی رو که نقل قول از داستایوفسکی بود رو مد نظر قرار بده. :))
از شوخی گذشته اینکه به داشته هام اهمیت بدم و حفظشون کنم، به نظرم قشنگ اومد.
الان که فکر می کنم می بینم که دل تنگ شدن خیلی هم بد نیست.
دیوا میردیو.
ارسال یک نظر