۱۳۹۱ آبان ۱۰, چهارشنبه

سکوت..زجه.....خفه

در وجودم نفس بکش......
تولدت را آغازی نیست...وجودت را پایانی نیست..تو از منی....جان منی....تو تنها مال منی
من از تو مراقبت خواهم کرد......در رویاهایم..........تو آرام بخواب
بخواب که امروز شروع پایانت خواهد بود...جان من....خون من
نامت را..........من.....می نهم
تو آمدی........تو میروی.......تو هم قلبم را با خودت میبری......
چگونه نفس بکشم.......
تو را تجسم میکنم......تو را دوست می دارم
از خودم دورت میکنم .......دور شو......قلبم با توست.....دور شو.......اینجا در امان نخواهی بود
اینجا جای فرشته ها نیست..........برو .....تا بخندی.....تا سالم باشی....تا فرشته بمانی.....اینجا در امان 
نخواهی بود
بدون قلب ماندم.......اما مهم نیست......قلبم امانت تو باشد....
مراقبم باش....!

۹ نظر:

دیوان گفت...

We'll never know what could have been
As we try to understand this
We miss so much, what we never knew
As we carry on without you
...
When the rain begins to fall
WE PROTECT PURE INNOCENCE
Empty arms, we're changed forever
When tow hearts break together

دیوان گفت...

http://www.youtube.com/watch?v=c-7d86wim38

دیوان گفت...

همزمانی عجیبی بود. متنت با این آهنگ که توی اوتوبوس امروز گوش میدادم. و جالبه که برای اولین بار بود مشینیدم. اومدم دفتر، متن رو خوندم، تعجب کردم و در نهایت معرفی کردم...

دیوان گفت...

منظورم اتوبوس بود... :))

دیوان گفت...

کلا مرده ی املای این متنمم... کلا مرده ی املای خودمم. (( مشینیدم؟ ))

مردیوجان گفت...

"..." هاش بیشتر از اونه که من از پس پر کردنش بر بیام:(

ديواطيفي گفت...

مخصوصا زیاد گزاشتم که تو توی تعطیلات سرگرم شی...........

دیوار گفت...

با اینکه چندبار خوندمش اما نتونستم درست با متن ارتباط برقرار کنم. اما قشنگ بود. :)

خان ديوه گفت...

دیوانطیفی، این نقطه‌‌ها ... ... .... به جای کاماء یا باید چیزی جاشون گذاشت؟
من خودم کاماء گذاشتم و خوندم زیبا بود.