- شاكي: مير ديو
- متشاكي:خبرگزاري
- عنوان ِ شكايت : كمفروشي و كمكاري ...
- ادله ابرازي شكايت: خبرگزاري هرگز اقدام ِ عاجل و اهتمام ِ دلسوزانه در انعكاس ِ به موقع اخبارِ ديولاخ نمي نمايد . كافي است به گوشه چپ ِ وب لاگ دقت شود تا صحت ادعاي ِ اينجانب احراز گردد. از 13 آذر تا كنون اخبار به روز نشده و هيچ كوششي هم براي به روز كردن خبر ها صورت نميگيرد. در پايان از آن مقام ِ محترم در راستاي اجراي عاجل ِ عدالت استدعاي رسيدگي و عنداللزوم مجازات ِ نامبرده را دارم.
۱۳۸۷ آذر ۱۹, سهشنبه
شكواييه
اينجانب مير ديو بدينوسيله خدمت ِ حضرت ِ ديوانبيگي (دام ظله)، به طرفيت ِ خبرگزاري ديولاخ اعلام شكايت مينمايم ، تا طي جري تشريفات ، در شرايطي كاملا عادلانه و دور از جنجالهاي ِ موسمي و غوغا سالار به اتهام انتسابي مشاراليه ( اليها ) رسيدگي گردد و عدالت در مورد نامبرده اجرا گردد.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۴۵ نظر:
بنده با حضور ِ خودم این جلسه رو رسمی اعلام میکنم.
و پیشاپیش ، درصورت ِ نبود ِ امکانات آمادگی خود را برای منصب ِ وکالت ، قضاوت ، نظارت ، هیات ژوری ، هوچی گری در جلسه و حتی چکش قاضی اعلام میکنم.
والا من این وسط هیچ کارم ولی فقط به عنوان یه شاهد اعلام میکنم که خبرگزاری پروازی این مدت شدیدا درگیر ماجراهایی بود که فکر کنم جدا توان نوشتن خبر رو از اون گرفته. یعنی دیگه وقتی براش نذاشته. پس بیاید براش دعا کنیم که زود تر کاراش ردیف بشه تا بازم بتونیم از خبرهاش استفاده کنیم و لذت ببریم... اینها فقط اظهارات یک شاهد بود و دعایی برای رفع مشکل خبرگزاری پروازی...
شاهد لطفا جلوس بفرمایید...
خدایی نکرده جلسه رو رسمی اعلام کردم ها...
هنوز قاضی نیومده ، ملق بازی؟؟
حضرت ديوانبيگي ميبايست براي ِ رسميت ِ جلسه و استماع گواهي گواهان در جلسه حاضر بشن...
بابا يه كي اينكارو بكنه ديگه ... يكي از ديوانبيگي نمايندگي بگيره و به عنوان ِ مستشار ِ دادگاه بياد واسه رسيدگي ! دادرس ِ علي البدل بشه. وااي كه چقدر دلم تنگ شده واسه محاكمهههههههه!!!
D:
صحنه داخلی، فضای داخلی ی دادگاه.
کلوز آپ روی صورت شاهد:
سر شاهد تا جایی که ممکن است به سمت میانی ی شانه ها فرو میرود ( همچون لاکپشتی که سرش را در لاکش فرو میکند...
چشمان چپ و راس به آرامی میگردد و چهره رنگ سرخی به خود میگیرد...
یک صدای آهسته که از زیر لب شاهد به سختی شنیده میشود " خوب متشاکی هم هنوز نیومده... "
شاهد سر جایش مینشیند و دعا میکند...
...
هووو... هووو... هوووو...
ام... میبخشید این برای کریسمس بود... هنوز وقتش نشده.
تق تق تق...
داخلي ، دادگاه
قاضي _ سااااكككت! ... حضار سكوت كنند!
قاضي با ضرب ِ هر چه تمام تر با چكشش روي تريبون ميكوبه و ضمن ِ دعوت ِ همه به سكوت صورتجلسه دادرسي رو قرائت ميكنه:
بدينوسيله تا احراز ِ مراتب ِ ابلاغ ِ اخطاريه ي ِحضور در جلسه محاكمه، به خبرگزاري ، به منظور رعايت اصل ِ تناظر و حق دفاع براي نامبرده، اعلام ختم دادرسي مينمايم .
تاريخ ِجلسه آتي متعاقبا ابلاغ خواهد شد.
8. احيانا وايستين تا منم بيام! بي من كجا پي قاضي مي گردين!؟ حالا كه اومدم دست پيش نگيرين كه پس نيفتين ! كلي كار دارم باهاتون!
9. من و محاكمه!؟ من خودم شاكي ام چه جووور از نوع ناجووور
آقا اجازه هست من حرف بزنم؟ D:
ديوار جون شما منشي دادگاهي!؟ خوش بختم :)
جناب ِ مستطاب ديوانبيگي ...
گويا متهم اينجا هستند لطفا تحويل بگيرين!!!
متهم! لاخ لاخ لاخ لاخ خنديديم آقا جان! معلومه كه هستم :)
اول از همه من تازه از گرد راه رسيدم پشت در خونم يه من و نيم اين پست چي ديولاخ نامه ريخته طوري كه در باز نمي شه! بزاريد من خودمو به روز كنم بهتون مي پيوندم!
:)
من اخطاريه اي دريافت نكردم! بوي زيراب زني مياد ...
متهم درخواست ِ استمهال نمودند ... ديوانبيگي بايد موافقت يا مخالفتشو با اين درخواست اعلام كنه!!!
صحنه داخلی- فضای دادگاه... زیر میز قاضی:
هنوز هیچ خبری نیست... این سکانس رو بعدا دباره بررسی خواهیم کرد...
ديوان بيگييييييييييييييييييي!
به به.... عزیز دل خودم... خبرگزاری پروازی... چه خبره عزیزم؟ اینا چی میگن... ؟
به درخواست متهم رسیدگی شد... ( این میردیو کجا رفت.. اینجا باید چی بگم؟ ) باشه برای بعد...
هوو .... ام. ساکت باشید... من فعلا برم به گوزن هام برسم... این ماه رو باید خوب تمرین کنن.
هروقت همتون اومدید منم خبر کنید. شاکی و متهم و بغیه... هیئت ژوری هم نیاز داریم... منشی ردیفش کن تا بیام.
آقا زودتر تكليف من و معلوم كنيد من خيلي كاااااار دارم! اعاده حيثيت هم مي خوام بكنم ! زوووووووووووووووود
ديوان بيگي جااااااااااااان!
اصلا همش تقصيره توئه! من هي گفتم تو گوش نكردي! واسه خودت ميري بازي! عين خيالت هم نيست! تا نيفتيم به جون هم زنگولت خبردار نمي شه كه بابا كلي خبره!؟
هي من خبر گفتم! كسي نشنيد! از اوضاع بحراني گفتن كسي نشنيد! شكايت به تو بردم نشنيدي! اصلا تو اين ديولاخ صدا از مگس هم در نمياد چه برسه به ديو ها! حالا من متهمم!!!؟
روحو جون صبر نعمتیست که بر سرغنچه ی گل چون شبنمی آرام نشسته به نغمه خوانی میپردازد...
جلسه به بعد موکول شد... اینجا یه چند نفری کم داریم... ولی تو حرفات رو بزن ثبت میشه... بر رسی میکنیم.
گویا شاکی هم رفته گل بچینه!
آره والا! من تا كي هي واسه خودم حرف بزنم آخه! تيتراژم هيچوقت از ده نگذشت! مورچه هم راه نمي ره من بنويسم آخه! حرف هم كه مي زنيم هيچ اتفاقي نمي افته! شكايت مگه نكردم از فرامرز به خودت! بيا خودشم قبول داره اما هيچكي هيچي نگفت كه بابا اين بازي چي شد! يه بار گفتي چي گفتي
؟ بيا به شكايتت رسيدگي كنيم!؟ با اينهمه گروني جوهر و كاغذ خبر چاپ كنم يكيشم فروش نره!؟
خودممم دست تنها يايد از يه مشت سكوت خبرسازي كنم تازه هيچكي اينهمه نبوغ و خلاقيت و تحويل نگيره! باز دم مرديوجان گرم كه هر از گاهي يه لبخندي تحويلمون مي داد!
تازشم مي رم ماموريت بلكه 2 زار خبر از دنياي آدما واستون بيارم مي گين خبر تاخير داره!؟ اين ديگه نوبره والا واسه خبر نخونده اعلام تاخير كنن! من خودم مي خوام بدونم اين ميرديو تا حالا كجا بود كه نيومد پيگير شكايت اهالي ديولاخ بشه واسه تاخير بازي كه حالا به من بي ديوار شكايت مي كنه!؟
آقا جان من وكيل مي خوام... :)
در ضمن ايشون هرگز نام من رو كامل خطاب نكردند! بارها طبق سند و مدارك همه اهالي شاهد بوده اند! شماديگه چرا!؟ ;)
يادم رفت بگم كه تنها همشهري فعال و سر وقت ديولاخ پست چيه كه من خيلي دوسش دارم اما گمونم با اين دروازه جديده vista! مشكل داره! همه نامه هامو جمع ميكنه از دروازه xp كه ميام تو همه رو ميريزه تو صندوق پستيم!
اينجا حق بدين بگم جل الخالق! :)
ببینم منشی دادگاه همونیه که میشینه اظهارات رو ثبت میکنه؟
اگه وظیفش همینه من قبول میکنم ، به شرطی که ازم نخواهید به تلفن ها جواب بدم و یا براتون چایی هم بریزم D:
ولی بین خودمون باشه این دیوان بیگی برای قضاوت همچین خیلی مناسب نیست. فعلا که اونم شده نسخه تبلیغاتی کوکاکولا.
وکیلم؟؟؟؟؟
بعلهههههههههههههههههههه
شما وكيل من بااااااااش :)
من با ديوار همداستانم ...
اين از موارد ِ رد دادرسه ... مرجع ِ رسيدگي اون هم ژوري است ...
هيات محترم ِ ژوري ! شما آيا جناب ِ مستطاب ِ ديوانبيگي رو به عنوان ِ دادرس احراز ِ صلاحيت ميكنيد؟؟؟
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چه خبره اینجا!!!!؟؟؟؟
میبینم آجان و آجان کشی را انداختین!
امان از دنیای بی خبر...!!!
یادمه آدما بی خبر که میموندن میافتادن به جون هم و به قول خودشون خبر سازی می کردن...
اینجام بله؟؟؟؟؟؟؟! ;)
به به ...
میبینم که دادگاه بر پا شده ... آقا منم هستم شاید قاضی خوبی نباشم اما میتونم نقش دادستان بازی کنم ... آگه قبوله ... یه بلهههههههههههههههههههههه بلند بگید که بگم مبارکه :)
چه عالي بهتر از اين نميشه!!
سلام جناب ِ دادستان! لطفاهر چه سريعتر و بدون ِ فوت ِ وقت كيفر خواست ِتون رو به طرفيت ِ خبرگزاري تنظيم و اگر هيات ِ ژوري صلاحيت ِ جناب مستطاب ديوان بيگي رو براي قضاوت تاييد كرد به ايشون تسليم بفرماييد تا همگان و علي الخصوص جامعه ديولاخ دريابند كه هيچ كوتاهي بدون ِ كيفر باقي نخواهد ماند ... پيشاپيش از اعلام ِ حضورتون سپاسگزارم.
م ن م دیو یسنا(بسیار بلند ادا شود)
- هوا به یکباره سیاه میگردد درها و پنجره ها بهم میخورد و باد سردی درون فضای دادگاه میگردد ؛ کاغذها بی سویی پرت شده و چشمان از حدقه خارج میگردد ( خدایی چقدر ابهت دارم و خودم خبر ندارم)
منم دیو - یسنا
- با چشمانی خونبار و موهایی که در اثر وزش باد به این سو و ان سو میرود (البته مویی نمونده یه جورایی خودتون اونطوری تصور کنین )
منم دیو - یسنا
چه کسی دخترک مرا میخواهد آزار دهد؟
من ( وتو VTO ) میکنم
آهای میر دیو تو شاکی بودی؟
زورت به دخترکم رسیده؟
راست میگویی به دیوانبیگی گیر بده ( خیلی جیگر میخواد یکی به اون عظمت گیر بده)
- سکوتی سهمگین بر سینه حضار سنگینی میکند... روحويوهوديوو سینه سپر و خندان به چشمان اتهامزن نگاهی انداخت
و گفت:
.
..
...
( خودش بگه بهتره اصلا ادم زنده که وکیل وصی نمیخواد)
منم رفتم خودتون بقیه دادگاه رو ادامه بدین
باد خوابید و اب ها از اسیاب افتاد و....
قال بابادیوار:خبر نگاری و خبر چینی و خبر سازی شغل انبیاست .
قبل از شروع بحث توجه شما را به اساسنامه خبرگزاری دیولاخ جلب میکنم که البته هیچکدام از آن خبری نداریم. اما به هر حال خبرگزاری دیولاخ بنیادی است عمومی و مشترک المنافع با سهام عام در بورس دیوار استریت.
مدیریت این خبرگزاری به عهده هیات رییسه میباشد که هیات رییسه همان هیات متشکله است و هیات متشکله نیز همین خودمونیم که اینجاییم.
لکن از این مباحث که بگذریم در اساسنامه آمده است که اخبار خبرگزاری توسط هیچ دیو مسوول و غیر مسوولی تولید نمیشود. اخبار خودش از آسمان میافتد و حالا هرکی حوصله داشته باشد، جمعش کرده و اقدام به انتشار آن میکند. در این راستا توجه شما را به بیانیه ای که توسط حضرت عجل دیوانبیگی دامت افاضاته منتشر شده بود جلب میکنم که "از دیوهای عزیز تقاضا دارم با توجه به شرایط موجود هر خبری را که تمایل به انتشار آن دارید را به صندوق پستی اینجانب ارسال کنید تا نسبت به انتشار آن در اسرع وقت اقدام شود" که البته هنوز شمه ای از این بیانیه در لوح دیوانبیگی قابل رویت است.(سند 19ج873الف ب). لذا در این مورد هرگونه کمکاری و کم فروشی اگر هم تشخیص داده شود به عهده هیات رییسه و این حرف هاست.
به هر حال ... قبل از اینکه جلسه دادگاه کاملا رسمی شده و شکل گیرد، از شاکی تقاضا دارم که شکایت خود را صریحا بیان کرده و اصولا یه نگاهی به آن بیاندازد.
میدونی اینو واسه خودم دارم میگم که آخرش اگه من وکیلم باید پولم رو از کی بگیرم؟
در دیولاخ ما دو تا خبرگزاری داریم ... خبرگزاری دیولاخ و خبرگزاری پروازی.
خبرگزاری دیولاخ را که گفتیم ، راجع به خبرگزاری پروازی هم بگوییم که این خبرگزاری تشکلی عام المنفعه و همینجوری است.
که حالا دیو خوش ذوقی در راه خدمت به دیولاخی های عزیز اقدام به برپایی آن کرده است. کاری ندارم که چقدر در این راستا موفق بوده و چقدر به کیفیت و کمیت امر واقف. به هر حال کاری است که انجام میشود و زحمتی که کشیده میشود و جای قدر دانی هم اگر دلتون خواست دارد. البته اینکه چرا این خبرگزاری اقدام به دفاع از خود کرده در حالیکه شاید مستقیما مورد شکایت نبوده جای بحث دارد که خارج از حوصله است.(اینا رو دارم میگم که هر دو خبرگزاری خیلی وضعیت خود را مستحکم فرض نکرده و نیاز به وکیل را احساس کنند ... یه جور بازار گرمیه دیگه).
با این توضیحاتی که رفت ، خدمتتان عرض کنم که شاکی نسبت به ماهیت امر هیچ اطلاع کافی نداشته و شکایتی بی اساس ارایه کرده است که اگر نسبت به اصلاح شکایت خود اقدام نکند ما خودمون به عنوان وکیل ، یه موکل پیدا میکنیم و اقدام به اعاده حیثیت و یا یه همچین چیزی خواهیم کرد.
والسلام ...
دیوار قرمزه جان! اگه وکیلی پس خوب دفاع کن جان بابادیوار! بر طبق اسناد و مدارک آمده در تاریخ سه شنبه 30 مهر 1387 و بعد از رد استعفای این جانب از طرف دیوانبیگی خبرگزاری دیولاخ شوخی شوخی رفت زیر مجموعه خبرگزاری پروازی! ملاحظه بفرمایید تا علت رفع اتهام بنده را نیز درک کنید!
به شخصه با دادستانی دیوک موافقم اما به لحاظ کم توجهی دیوانبیگی که سرش با گوزناش گرمه و گویا به تازگی دو شغله شده همون شهردار باشه بهتره! دیو - یسنا را برای قاضی حَکَم تر می دانم ، بهش هم بیشتر میاد :) و هنوز هم طبق شهواهد خودم به دیوانبیگی گیر دادم و می دم سر اینکه به شکایت اهالی دیولاخ هیچ توجهی نشون نداد! این دال بر قاضی خوب نبودنشه! D:
با سلام و درود ِ بي پايان خدمت جناب ِ مستطاب ،حضرت ِ ديو- يسناي ِمكرم ِمعظم و با اميد ِ طول ِ عمر ِ معظم له كه در راه ِ احقاق ِ حق تا كنون هيچ گام ِ مثبتي بر نداشته اند،و چه بسا جلوي ِ پاي ِ حق، جفت پا نيز گرفته اند، بدينوسيله جوابيه لايحه دفاعيه وكيل ِ محترم متهم خبرگزاري را به شرح زير به حضور تسليم مي نمايم:
1- ايرادات ِ صوري(شكلي)
- طبق صريح ِ اظهارات ِ روحويو(متهم) بنده به عنوان ِ شاكي هرگز هيچ نامي از شخص ِ حقيقي به خصوصي نبردم اما همانطور كه همگان و جناب ِ قاضي مستحضرند سركار روحويو مباشرتا و بدون ِ هيچ تخاطب (مخاطب قرار دادن) اقدام به پاسخگويي به اتهام موصوف(كمفروشي و كمكاري) نمودند كه بر طبق اصول ِ حقوقي اين مهم به منزله پذيرش تلويحي مسووليت و توجه اتهام به نامبرده به عنوان ِ مسوول ِ شخصيت ِ حقوقي خبرگزاري است و در اين مرحله ادعاي عدم توجه اتهام و سوق دادن ِ آن به ديوانبيگي و كسان ِ ديگر( بنا به اظهارات ِ وكيل ِ محترم) هيچگونه وجاهت ِ حقوقي ندارد.
2-ايرادات ِ ماهوي
-اظهارات ِ وكيل ِ متهم در خصوص ِ بي اطلاعي اينجانب از محتواي شكايت و عدم ِتسليم ِ آن به مرجع ِ صلاحيتدار، فاقد وجاهت بوده و منطق ِ عقلي ندارد( خدا نكرده نه اينكه وكيل عقلش پاره سنگ برداره ها! نه كلا وكلا يه مقداري منگولن) زيرا بر اساس ِ اصول ِ قانون ديوورابي مقام ِ صالح به منظور ِ تحقق عدالت در جامعه ديولاخ همانگونه كه از نام او پيداست رئيس ديوان ِ عدالت است كه با راي هيات محترم ِ ژوري اين مهم به ديو-يسنا( دام ظله) يا همان سايه دراز ،تفويض گرديد، پس نتيجه منطقي آنچه گذشت چيزي نيست جز اينكه مرجع صالح رسيدگي به شكايات و نظرات ِ سكنه ديولاخ همان رئيس ِ ديوان ِ عدالت ديولاخ است.
در جوامع غير ِ بشري نظير ِجامعه ديولاخ
به اقتضاي جمعيت بودن ِاين نهاد ها حتي اگر كسي به نيت ِ استحسان قبول ِ مسووليت نمود براي سلب ِ آن نياز به اقداماتي نظير استعفا، عزل، احرازِ ِعدم ِكفايت از سوي اكثريت ِ صالح
و قس علي هذا ميباشد كه در مورد ِ اخير شاهد هيج يك از اقدامات مزبور از سوي متهم و يا مسوولين نبوده ايم.
در پايان به منظور ِ خاتمه دادن به اقدامات ِ همينجوووري و خود سرانه و تحقق حقوق غير ِ بشري و عدالت ِ ديواني از مقام ِ محترم قضا( و مقام ِ محترم ِ سالاد فصل و دسر) و همچنين مدعي العموم ِ مكرم استدعاي ِاعمال ِ اشد ِ مجازات در حق ِ نامبره ( متهم) و تنبيه ِ انتظامي ِ وكيل ِ ايشان به دليل ِ سوء استفاده از شاءن ِ دفاع و استعمال ِ ابزاري از اصول ِ حرفه اي وكالت را دارم.
پي نوشت: شوخي ها منطبق بر گرته برداري از نظام ِ قضايي و جامعه آدميان ِ همجوار ِ ديولاخ بوده و اساعه ادب از ما خيلي بعيد است اگر چه محال نيست .
بازي ِ خوبي بود ...
هر گونه شباهتي ميان ِ نقش ِ حاضران و ناظران و قاضيان و مدافعان و متهمان و دادستانان و تماشاگران ِساكت... كه از سوي ديو هاي ِ خوبم از جمله خودم ايفا شد باشخصيت ِ واقعي ديولاخيان مايه بسي شرمندگي ايشان بايد باشد.
شكايت ِ خود به ديو دادار برم كه هموست دستگير و دادگستر!!!
بنام نامی بی همتا
با سلام و احترام
جناب آقای قاضی – اعضای محترم هیئت منصفه – حضار محترم
امروز اینجا گرد هم جمع شده ای تا شکایت یکی از اهالی دیولاخ ( جناب میر دیو) را از خبرگذاری دیولاخ ( به سر دبیری سرکار خانم روحوهویوهودیوو) مورد بررسی قراردهیم.
شکایت به این گونه است که میردیو عنوان نموده خبرگذاری دچار بی کفایتی می باشد و به هیچ عنوان کارهای محول به خود را به نحوه احسن انجام نداده... اخبار خیلی دیر در دیولاخ ارائه شده و اهالی از جهان پیرامون خود یا خیلی دیر با خبر می شوند یا اصلاً خبر دار نمی شوند ...مخلص کلام اقدام ِ عاجل و اهتمام ِ دلسوزانه در انعكاس ِ به موقع اخبارِ ديولاخ نمي نمايد
شواهد و قرائن:
بروز شدن خبرگذاری از مورخ 30مهر لغایت 21 آبان
30/7/87
3/8/87
11/8/87
14/8/87
26/8/87
4/9/87
13/9/87
21/9/87
شما خود مشاهده کنید چیزی در حدود دوماه 8 با خبرگذاری بروز شده آن هم با فواصل زیاد و غیره همگون از فاصله 4 روز تا 13 روز اصلاً نظم و ترتیب خاصی برای خبرگذاری وجود نداره هر وقت که خبرگذاری بخواهد بی کار باشد و حوصله هم داشته باشد اخبار ارائه می شود وگرنه حالا باشید تا خبر بیاد... ایا نباید نظم خاصی برای درج خبر برای خبرگذاری وجود داشته باشد؟
دلیل این امر کاملاً واضع و معلوم است ایشون بعد از استعفا که مورد قبول واقع نشد انگیزه چندانی برای ادامه فعالیت به عنوان سردبیر خبرگذاری را نداشته و این امر کاملاً از نحوه بروز رسانی خبرگذاری معلوم و مشهود است.
با استناد به جلسه بازپرسی از متهم و اینکه ایشون سعی داشته گناه کم کاری خود را به دوش اهالی دیولاخ گذاشته و انها را متهم اصلی قلمداد نماید. سر دبیر عزیر اهالی شکایتی از تاخیر در بازی ارائه ندادن شما به عنوان سردبیر یک خبرگذاری پربیننده و انحصاری چرا خیلی ساده از کنار چنین خبر داغ و پرهیاهوی گذشتید ؟
شما خود وبه صورت خود خواسته و آگاهانه اقدام به تعویض دروازه ورودی نامه های خود از xp به vista نموده اید حال گناه اینکار را به گردن پستچی محترم دیولاخ گذاشته اید ... آیا گناه این تغییر و تحول به دوش پستچی می باشد ؟ آیا این تغییر نشانی را به پستچی به موقع و سروقت ارائه نموده اید و پستچی بی توجهی کرده؟
سر دبیر خبرگذاری محترم شما خود دچار کم کاری و عدم توجه بوده اید پس سعی نکنید با فرا فکنی گناه کم کاری و بی توجهی خود را متوجه دیگران نماید ...
اگر شما مسئولیتی را قبول کردید با مشکلات سختی ها و نا ملایمات آن یا آگاه بوده اید یا با نا آگاهی این مسئولیت را قبول کرده اید که باز گناه آن به گردن خود شماست
آیا نباید اخبار به موقع و با یک نظم خاص به اطلاع عموم اهالی برسد پس کچاست این نظم و ترتیب سر دبیر محترم ؟
با کدام عدله ما شما را بی گناه بدانیم ؟ این نظم منحصر به فرد سرکار ؟ این اخبار بروز و روشن ؟ این توجه شما به محیط دیولاخ که اخبار از نگاه شما پنهان می ماند ؟
من بعنوان اولین شاهد پستچی دیولاخ را به جایگاه احضار می کنم ....
با جناب ِ دادستان همداستانم!
با اجازه از حضار محترم ، در رابطه با پست چی خدمتتان عرض کنم که طی نظری که در پیام آندیویتا با عنوان من ساکت نیستم، ارایه شده است ، پست چی قبلی دیولاخ به مرخصی بدون حقوق رفته و تا امروز همچنان در مرخصی میباشد(اگر خاطرتان باشد اون پست چی از ستاره ای دزدیده شده بود) که بعد از آن تاریخ و با چند روز تاخیر در کار چاپارخانه دیولاخ، پست چی همایونی حضرت دیوان بیگی با مسوولیت محدود(حداکثر 10 مشتری)مشغول به فعالیت میباشند و در خصوص احضار ایشان با توجه به شرایط وی ،باید عرض کنم که امکان حضور در جلسه را ندارند. البته همانطور که مستحضر هستید نماینده و کارگزار ِ ایشان، جناب ِ منشی دادگاه درجلسه حضور دارند که اجالتا مشغول چرت زدن هستند.
لکن درخصوص اظهارات بنده درخصوص بیاساس بودن ِ شکایت و جواب شاکی در رابطه با اساس ِ دادرسی اجازه میخواهم که چند کلامی بطور خصوصی با موکلم داشته باشم.
---
به گمانم همچین خودت هم بدت نمییاد از خودت شکایت کنی ها D:
خوب قربونت برم اگه واقعا دلت میخواد به این بهونه در کانون توجه قرار بگیری ایرادی نداره، به خودم بگو ، بالاخره یه جوری چهار تا اتهام درست و حسابی برات جور میکنم و اونها رو طوری ارایه میکنیم که تیراژ خبرنامه ات هم بالا بره. :)
اجالتا این چندتا اتهام رو یه نگاهی بیانداز ببین اگه خوبه ، خودم اقدام کنم:
1- استفاده تجاری-تبلیغاتی از خبرنامه ای که با هزینه عمومی منتشر میشود(سه شنبه 30 مهر 1387 - راه اندازي سايت خودم: دل نوشته هاي بي دلي آي دا)
2- وعده های بی انجام (سه شنبه 30 مهر 1387 - 9... كلا پروژه نقد كردن تئاتر رو مي خوام راه بندازم )
3- تهدید (هركي روزنامه خبري ديولاخ رو نخونه خودم مي كشمش)
4- تبدیل خبرگزاری به دفترخاطرات(.روحويووهوديووو سرما خورد - رفتم گل بچينم... تا بهار هم واي نميستم... و....)
D: :))
ولی اگه نظرت اینه که جدا رفع اتهام بشی پس حواست رو جمع کن که بی فکر دست پیش گرفتن ممکنه باعث بشه که پس بیوفتی. :)
منم دیو - یسنا
دختر گلم سپاس از لطفی که داری اما من نمیتونم قاضی این دادگاه باشم چون:
1-قاضی باید عادل باشه...
2- قاضی باید بیطرف باشه
3- قاضی باید ....
و من در این مورد بیطرفم نیستم من طرف دخترکم هستم خدا به داد شون برسه اگه حکمی بر خلاف حق صادر بکنن
...اونوقت چیکار میکنم!؟
هیچکار نمیکنم چون تو دیولاخ کسی حق و نا حق نمیکنه اینجا مثلا میخواهیم دیو باشیم نه آدم ...
سلام حضار ِ محترم!
نخست مديحه سرايي براي ِ يه استعداد ِ قلمبه!!!
هر چي سعي كردم واسه خودم رقيب نتراشم و ساكت بمونم نشد كه نشد!!!
ديوار قرمزه اينو اوولين باره بهت ميگم ...تو يه شاهكاري!
شخصا حسرت ميخورم كه يه همكار ِ هوشمند مثل ِ تو ندارم. كاشكي جبار نبودي!...اگه به عنوان ِ ريزبين ترين بازپرس هم ميخواستم واسه خبرگزاري اتهام بتراشم اين همه عنوان ِ مجرمانه به مخيله ام هم نميرسيد...
1- استفاده تجاری-تبلیغاتی از خبرنامه ای که با هزینه عمومی منتشر میشود(سه شنبه 30 مهر 1387 - راه اندازي سايت خودم: دل نوشته هاي بي دلي آي دا)
2- وعده های بی انجام (سه شنبه 30 مهر 1387 - 9... كلا پروژه نقد كردن تئاتر رو مي خوام راه بندازم )
3- تهدید (هركي روزنامه خبري ديولاخ رو نخونه خودم مي كشمش)
4- تبدیل خبرگزاری به دفترخاطرات(.روحويووهوديووو سرما خورد - رفتم گل بچينم... تا بهار هم واي نميستم... و....)
D: :))
و اما بعد...
يه سلام ِ گرم به يه صداقت ِ جسور!!!
سلام ديو-يسناي خوبم !
به خاطر ِ شوخي هام ازت عذر ميخوام و مصرانه ميخوام براي ِ اختتامِ ِ دادرسي
در كسوت ِ قضاوت باشي و باخلاقيت ِ بكري كه ازت سراغ دارم يه حكم ِ جانانه صادر كني !
داخلي -دادگاه
سكوت ِ موحشي سراسر ِ سالن ِ محكمه رو فراگرفته ... جاي ِ قاضي خاليه و تو اين سكوت فقط پچ پچ ِ ژوري به گوش ميرسه ... ژوري به ديو-يسنا راي ميده و صلاحيتش رو براي ِ قضاوت احراز ميكنه!!!
وكيل- ببين هيچي نميگي احساساتي نميشي و الكي خودت رو در معرض ِ نگاه ِ همه قرار نميدي!اگه اتفاق ِ خاصي نيوفته همه چيز به نفع ِ ما پيش ميره ... فقط بزار من حرف بزنم و تا زماني كه ازت سوال نشده هيچي نگو!
متهم- ببين دارم بهت ميگم حرفاتو گوش ميدم اما اگه محكوم بشم بهت قول ميدم پاي ِ تو رو هم وسط بكشم... ميدوني وقتي داري غرق ميشي حتي ممكنه ناجي ِ غريق كه براي ِ كمك بهت اومده رو هم با خودت زير ِ آب بكشي!!!!
قطع به صحنه ورود ِ پر هيبت ِ قاضي...
قاضي ديو-يسنا وارد ميشود
حضار قيام كنند!
منم دیو - یسنا
با آنکه لیاقت قضاوت را در خود نمیبینم اما به سه دلیل سخنان خود را میگوییم ؛ اگر در گوشه ای از آن بوی بیعدالتی شنیدید مرا آگاه سازید زیرا من دیوم و هرگز ادعای کامل بودن نکردم و نخواهم کرد
و اما سه دلیلم :
1- همه شما را در حد پرستش دوست دارم
2- شما پیری را از جانم دور میکنید و عطر بهاری جوانی را به مشامم میرسانید
3- این سخنان را در دادگاهی میگویم که شاکی و متشاکی ؛ بازپرس ؛ بازجو و ... یکدیگر را دوست دارند
.... و اما قضاوت :
تمامی این هیاهو از دوستی ناب و پاک سرچشمه گرفته ,
شاکی ( یکتا موتور خوش ذوق دیولاخ )انچنان مهری به سرزمین خود دارد که کم کاری را گناهی نابخشودنی هم از خود و هم از دیگران میبیند
متهم ( بلا به دور - دختر گلم )انچنان به این مکان دلبستگی دارد که هزینه عمومی و خصوصی را نمیبیند زیرا همه را یک جیب میپندارد ( یکی برای همه ؛ همه برای یکی) از این رو دیگر استفاده تجاری و تبلیغ و .... دیگر دیده نمیشود زیرا او با خون خود مینویسد بر پیکره دیولاخ که ما باشیم ؛
کم کاری هر یک از هم گروهیها بر گردن همه ما هست نه بر گردن یکی زیرا ماییم که مشوق دیگران میشویم برای کار بیشتر و همانگونه که هر عملی عکس العملی به همراه دارد خودمان نیز اشتیاق بیشتر برای بهتر بودن مییابیم
پس حکم نهایی :
متهم را به عشق بسیار متهم میکنم و شاکی را برنده شناساندن میزان وفاداری و بر پایی عشق و دوستی میکنم و اما مجازات که از همین زمان لازم الاجرا بوده عشق ورزی بیشتر (پرکاری بیشتر) متهم و هوشیار بودن همیشگی شاکی به جهت جلوگیری از کم شدن مهر و محبت میان دیوان
باشد تا همیشه همچون کوه استوار
همچون بید عاشق و سر بزیر و همچون رودخانه پاک و ذلال و در حرکت باشیم و قدر یکدیگر را بدانیم
اگر در قضاوتم کوتاهی داشتم گوشزد کنید و اگر سخنی نیست ختم جلسه را اعلام میکنم
شرمندتونم که نیستم:(
من هرچه کردم نتونستم با این بازی ارتباط برقرار کنم...
فکر کنم همتون می دونین از دادگاه بازی خوشم نمیاد
خوش باشید دیو دوستای گلم
کلی حال کردم که این بازی این همه طرفدار داشته و این همه نظر :))))
خبرسازي از خبرگذاري :)))
خوشم اومد جدا! بازي خوبي بود، تيتراژ خبرگزاري رفت بالا ;)
ديو يسنااا عاشقتم به مولااا :*
بقيه هم ديولاخيان هم، دمتون گرم ;)
خيلي عذر ميخوام كه يه درخواست ِ نامشروع دارم!!!
ميشه شاكي در پايان روي ِ ماه ِ متشاكي رو بوووووووسي كنه، روح افزااااااا و جان بخش؟؟؟
از همتون ممنونم كه دل دادين به بازي ... ديدم فرامرز بازي رو شروع نميكنه گفتم يه هندلي بزنم كه خوب گرفت...
مرديو جان جونم به اينكه ارتباطي برقرار نكردي كاملا احترام ميزارم(چاره ديگه اي هم ندارم!) اما خيلي دوست داشتم كه باهامون يه كمي بازي ميكردي ... خوب حيف شد!
دلاتون خوش و غماتون ناخوش!
بعلههههههههه
اِ باز من پريدم وسط!؟ ;)
ارسال یک نظر