نویسنده : محمد چرم شیر
کارگردان : آوند دشت آرای
بازیگران : رویا تیموریان، بیژن افشار، خسرو احمدی، جواد نمکی، سینا رازانی، هانیه توسلی، طناز طباطبایی، امیرحسین رستمی و رضا یزدانی...
مکان : تالار حافظ
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: «من دلم میخواد توی چشمها نگاه کنم. دستها رو ببینم. وقتی یه نفر میشینه تماشاش کنم، وقتی بلند میشه، نگاش کنم. ورانداز کنم آدمها رو وقتی راه میرن. ببینمشون وقتی میدون، وقتی حرف میزنن. من میخوام بشینم روبروی یه نفر بهش بگم دوستت دارم، یا بهش بگم ازت بدم میآد. من دوست دارم آدم ها نگاه کنم و اونهام منو نگاه کنن.»
اطلاعات تکمیلی در سایت سی گذر
بعد از اجرا دلم می خواست سریع خودم رو به کاغذ و قلم برسونم و نقطه ها رو به هم وصل کنم.
کارگردان : آوند دشت آرای
بازیگران : رویا تیموریان، بیژن افشار، خسرو احمدی، جواد نمکی، سینا رازانی، هانیه توسلی، طناز طباطبایی، امیرحسین رستمی و رضا یزدانی...
مکان : تالار حافظ
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: «من دلم میخواد توی چشمها نگاه کنم. دستها رو ببینم. وقتی یه نفر میشینه تماشاش کنم، وقتی بلند میشه، نگاش کنم. ورانداز کنم آدمها رو وقتی راه میرن. ببینمشون وقتی میدون، وقتی حرف میزنن. من میخوام بشینم روبروی یه نفر بهش بگم دوستت دارم، یا بهش بگم ازت بدم میآد. من دوست دارم آدم ها نگاه کنم و اونهام منو نگاه کنن.»
اطلاعات تکمیلی در سایت سی گذر
بعد از اجرا دلم می خواست سریع خودم رو به کاغذ و قلم برسونم و نقطه ها رو به هم وصل کنم.
به جاش کمی با دیوان قدم زدیم و نظراتش ذهنم رو کمی آروم کرد (که اگه حوصله داشت خودش مینویسه).
چند روز بعد که فرصتی دست داد متوجه شدم رفقا همشون نظرات جالبی راجع به این تئاتر داشتند و من همچنان نتونستم ذهنم رو جمع و جور کنم.
این بود که در نهایت رفتم سراغ کتابی که این روزها شدیدا دارم باهاش زندگی می کنم. کتاب کافکا در کرانه نوشته هاروکی موراکامی.
نقل قول زیر از همون کتابه، نظری بر روی شعر و نماد گرایی که با حال و هوای کمی بالاتر به عنوان یه اثر نماد گرا (هرچند نه شعر) جور در میاد:
نقل قول (گفت گویی بین دوتا از شخصیت های داستان کافکا در گرانه راجع به یک ترانه) :
-"پس از آهنگ خوشت اومده"-"آره خیلی"-"من هم همینطور. آهنگ قشنگی است، کاملا بی نظیر. ساده اما عمیق. از کسی که آنرا تصنیف کرده خیلی چیزها به آدم می گوید"دل به دریا می زنم : "اما اشعارش خیلی نمادین است"-"از روزگار قدیم نمادگرایی و شعر از هم جدا نبودند. مثل دزد دریایی و شراب"-"به نظرت میس سائه کی معنای همه اشعارش را می دانسته؟".....-"نه لزوما. نمادگرایی و معنا دوچیز جداگانه است. به نظرم او با گذر از روندهایی مثل معنا و منطق، کلمات درست را پیدا کرد. کلمات را در رویایی شکار کرد، مثل صید ظریف پروانه ای پروبال می زند با تور. هنرمند کسی است که از لفاظی پرهیز کند"-"پس می گویی میس سائه کی آن کلملت را در فضایی دیگر - مثلا در رویاها - پیدا کرده است؟"-"بیشتر اشعار بزرگ همین طورند. اگر کلام نتواند نقبی پیامبر گونه به ذهن مخاطب بزند، در این صورت کل آن دیگر کارکرد شعر را نخواهد داشت."-"ولی شعر های زیادی وانمود می کنند که این طورند"-"درست است. این یک جور حقه است و تا آنجا که می دانم کار مشکلی نیست. وقتی کلماتی بکار ببری که نمادین جلوه کنند، کل قضیه یک جور شعر به نظر می رسد"
حقه یا نه، دیگه تصمیم با خودتونه.....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر