۱۳۸۷ شهریور ۱۳, چهارشنبه

سهم من

حرف و حديث در مورد عدل خداوندي بالا گرفته بود. كسي براي اين موضوع جواب روشن و قانع كننده‌اي نداشت. هر كسي چيزي مي‌گفت ولي هيچ كدومش رضايت غايي براي كسي به ارمغان نمي‌آورد. بزرگ جمع در حالي كه سعي مي‌كرد انزجار خودشو از وضعيت فعلي آفرينش و روابط ناهمسان بشري مخفي بكنه گفت:«واقعاً نميتونم بفهمم كه ماجرا از چه قراره. واقعا چرا؟ شايد سؤالم بچگانه باشه ولي... چرا يكي صاحب پول، زيبايي، شهرت، اعتبار، سلامتي و ساير خوشبختي‌هاست اما يكي بدبختي از سر و كولش بالا ميره، بدهكاره، مريضه، با همسرش مشكل داره، با بچه‌اش گرفتاري داره و ... همه چيز چطور و بر اساس چه منطق يا حكمتي بين آدما تقسيم شده؟» اما به هر جهت جواب مطلوبي داده نشد. كوچك جمع كه تا حالا حرفي نزده بود يه چيزي گفت؛ اون گفت:«كسي ميدونه بارون چيه؟» بقيه همديگه رو نگاه كردن و چيزي نگفتن. يكي گفت:«منظورت چيه؟ بارون آبه...» ديگري گفت:«بارون يك پديده طبيعي هست كه...» اما كوچك جمع در اومد كه:«نه منظورم اينا نبود. منظورم اينه كه... بارون قطره قطره است. هر قطره فقط ميتونه روي يك چيز سقوط كنه. يك قطره روي خاك، اون يكي روي لجن و يكي ديگه روي برگ گياه. همه هم قطره آب هستن. ولي ميدونين چيه؟ اونا در نهايت به هم مي‌رسن... با هم جمع مي‌شن و باز هم بخار مي‌شن و ابر مي‌شن و باز بارون. اما مطمئناً قطره اي كه دفه قبل روي لجن افتاده اين بار هم روي لجن نمي‌افته؛ و قطره‌اي كه روي گياه بوده معلوم نيست كه اين بار هم روي گياه بيفته. همه به يك اندازه از سقوط روي زمين سهم دارن. اما، وقتي نگرش سطحي است و زاويه ديد تنگ، ظرف زمان و مكان رو كوچيك مي‌بينيم و فقط مي‌گيم: چرا سهم من اين قدر كمه...»

۳ نظر:

دیوار گفت...

دی‌وا دیوک.
خیلی خوب بود.

قطره ها پخش می‌شن ،
چیزای جدید یاد می‌گیرن ،
دوباره جمع می‌شن،
هرچی یاد گرفتن بهمدیگه یاد می‌دن.

قطره ای که ایندفعه روی لجن افتاده می‌تونه از برگ گل برای لجن بگه.
و....

ميرديو گفت...

خيلي خوب بود ... زاويه ديد نكته جالبيه كه اغلب ازش غافليم.

ديو - يسنا گفت...

درود بر تو دیوک گلم

متن ارسالی بسیار دلنشین و گیرا بود و سپاسگزارم از اینکه امکان دیدن و خواندن آن را به ما دادی

اما این پیر دیار یاران پنداری دیگر دارد ؛ شاید درست نباشد ؛ اما کسی چه میداند حقیقت چیست؟

براستی چرا باید اینگونه بپنداریم که عدل از بالا آمده و در میان مردمان پخش گردیده !
چرا خود را به این دلخوش میکنیم که فقر و نداری یا دارایی و مکنت را به ما داده اند ؟
چرا باید سرگرم چنین عنوانهایی بشویم؟

آیا امکان این نیست که این پیش نوشته ها برای آن باشد که فقیر تقصیر فقر خود را بگردن دیگری که در دسترس نیز نیست بیندازد و دارا برای دور بودن از چشم زخم ندار این بهانه را آورده باشد؟

کمی بیشتر فکر کنیم میبینیم اعتقاد به چنین گفته هایی فقیر را از حرکت بسوی رهایی از فقر باز می ایستاند و دارا را شامل حرکت عدل الهی! میکند

همواره شاد و رها باشی