۱۳۸۷ شهریور ۲۱, پنجشنبه

پوزش


درود بر بانوان دیو لاخ علی الخصوص مردیوجان گلم : ابتدا با تمام وجودم پوزش میخواهم از اینکه متنهای ارسالیم باعث مکدر شدن خاطرتان گردیده ؛ باور کنید من تنها بدلیل عشق وافری که به نیمه دیگرم داشته و دارم اینچنین متنهایی را انتخاب کرده و اینجا گذاشتم ؛ من پس از ازدواجم بزرگترین آرزویم برای فرزند داشتن تنها دو چیز بود ابتدا سالم باشند و امیدوار بودم دختر باشند و آرزویم نیز برآورد گردید و من دو دختر دارم و از سوی دیگر من زنی را که از بطنش متولد شدم را دیوانه وار میپرستم و هیچگاه یادش از یادم بیرون نخواهد رفت و اکنون نیز تنها تنی که همدم تنهایی و شادی و غمم میباشد همسرم میباشد که او را همچون بزرگترین زن ذلیلان جهان میپرستم....


در پایان امیدوارم مورد بخشایش قرار گیرم و بدانید سوء نیتی نداشتم




و اما کمی هم از آقایان!!!!؟؟؟؟



مردها مثل « مخلوط كن » هستند ؛ در هر خانه يكي از آنها هست ولي نميدانيد به چه درد ميخورد.

مردها مثل « آگهي بازرگاني » هستند ؛ حتي يك كلمه از چيزهائي را كه ميگويند نميتوان باور كرد .

مردها مثل « كامپيوتر » هستند ؛ كاربري شان سخت است و هرگز حافظه اي قوي ندارند .

مردها مثل « سيمان » هستند ؛ وقتي جائي پهنشان ميكني بايد با كلنگ آنها را از جا بكني .

مردها مثل « طالع بيني مجلات » هستند ؛ هميشه به شما ميگويند كه چه بكنيد و معمولاً اشتباه مي گويند .

مردها مثل « جاي پارك » هستند ؛ خوب هايشان قبلا" اشغال شده و آنهائي كه باقي مانده اند يا كوچك هستند يا جلوي درب منزل مردم.

مردها مثل « پاپ كورن » ( ذرت بو داده ) هستند ؛ بامزه هستند ولي جاي غذا را نمي گيرند .

مردها مثل « باران بهاري » هستند ؛ هيچوقت نميدانيد كي مي آيد ، چقدر ادامه دارد و كي قطع ميشود .

مردها مثل « پيكان دست دوم » هستند ؛ ارزان هستند و غير قابل اطمينان. .

مردها مثل « موز » هستند ؛ هرچه پيرتر ميشوند وارفته تر ميشوند .

مردها مثل « نوزاد » هستند ؛ در اولين نگاه شيرين و با مزه هستند اما خيلي زود از تميز كردن و مراقبت از آنها خسته مي شويد.




... و اما باز هم خانمها که بی آنان نمیشود

خانم ها مثل راديو هستند ؛ هر چي مي خواهند مي گويند ولي هر چه بگويي نمي شنوند.

خانم ها شبيه اينترنت هستند ؛ از هر موضوعي يك فايل اطلاعاتي دارند.

خانم هامثل چسب دوقلو هستند ؛ اگر دستشان با گوشي تلفن مخلوط شد, ديگر بايد سيم را بريد.

خانم ها مثل موتور گازي هستند ؛ پر سر و صدا , كم سرعت , كم طاقت

خانم ها مثل رعد و برق هستند ؛ اول برق چشمهاشون مي رسه , بعد رعد صداشون.

خانم ها مثل ليمو شيرين هستند ؛ اول شيرين و بعد تلخ مي شوند.

خانم ها مثل موبايل هستند ؛ هر وقت كاري مهم پيش مي آيد در دسترس نيستند.


خانم ها مثل گچ هستند ؛ اگر چند دقيقه مدارا كنيد آنچنان سخت مي شوند كه هيچ شكلي نمي گيرند.

خانم ها مثل کيلومتر شمار ماشين هستند ؛ هر از چند سالي يكبار سن آنها صفر مي شود.

خانم ها مثل فلزياب هستند ؛ هرگاه از نزديكي طلافروشي رد ميشوند عكس العمل نشان مي دهند.

خانم ها خيلي زرنگ هستند ؛ آنقدر جنگيدند تا جايزه صلح را گرفتند.

۱ نظر:

ميرديو گفت...

از وقت گذاشتنها و بها دادنهات ممنونم .

اميدوارم اينو يه كم، فقط يه كم بعضي ها بياموزن و ازش تعبير ِ منفي نكنن
ياد گرفتن اين كه وقتي جايي مياي فرض اينه كه آگاهانه انتخابش كردي و بايد براش وقت بذاري ... ميدونم كه اين فقط يه اتوپياي ِ افلاطونيه و اگر قرار بود اين اميدواري به واقعيت تبديل بشه جامعه من چيز ديگري بود ... با اين اميد ِ خام زنده ام.

يه وانت برات خوشحالي بار زدم. آدرستم بهش دادم اما يه لطفي كن خودتم باهاش هماهنگ كن يه وقتي آدرسو اشتباهي نره !!! مخلصتيم.