...هر چي خواستم خودداري ِ ديواني به خرج بدم و در برابر سكوت ِ معني دار ِ ديوهاي گلم
واكنشي نشون ندم نشد كه نشد .
نه من واقعا ميخوام بدونم كه صرف ِ عضويت توي يه فضاي ِ مجازي چه حسني ميتونه باشه؟؟؟؟ من
معني ِ اين انفعال و بي تفاوتي و بي انگيزگي رو هرگز درك نميكنم (شايد دركم پايينه) . شخصا براي ِ من
خداحافظي ِ يكي از ديو ها از اين عرصه خيلي گرون تموم شد،اما با اين حال به اين دوست ِ عزيزم يه تبريك ِ جانانه
ميگم به خاطر ِ شجاعت ِ مثال زدني و اعلام ِ انصرافش از ادامه حضور در كنار ِ ساير ديوها به دلايل و انگيزه
شخصيش ... به عنوان ِ كوچكترين عضو ِ اين خانواده عاجزانه درخواست ميكنم هر كس موضع منفعل و بي
انگيزه اي داره(مثل ِ توده جامعه) ما رو از حضور ِ بي انگيزش در اين عرصه مجازي (شايد تنها جاي ِ حقيقي و
بي نقاب) محروم و ديولاخ رو از شبهه بي رمقي و بي انگيزگي پاك كنه...
يه تريلي آرزوي ِ كاميابي دارم واسه همتون ، ملالي نيست جز بي انگيزگي و رخوت ِ بعضي ها.
دئست دارد يار اين آشفتگي ........... كوششِ بيهوده به از خفتگي
۷ نظر:
ای همنفسان بودن وآسودن ما چیست؟
یاران همه کردند سفر بودن ما چیست؟
بشتاب رفیقا که عزیزان همه رفتند
ساکن شدن و راه نپیمودن ما چیست؟
ای چرخ همان گیر که از جور تو مردیم
هر دم المی بر الم افزودن ما چیست؟
گر زخم غمی بر جگر ریش نداریم
رخساره به خون جگر آلودن ما چیست؟
وحشی چو تغافل زده از ما گذرد یار
افتادن و بر خاک جبین سودن ما چیست؟
راستی میر دیو ، فرصتی کردی یه حضور و غیاب دیگه بکن...
من بعضی وقت ها دلم برای دیوها تنگ میشه
(قبلا اینطوری نبودم ... ببین این دیولاخ چه بلایی سرم آورده)
مثلا خیلی وقته از دیوسا خبری نیست... بخصوص بعد از اینکه استعفا داد و من هم ماشینشو برداشتم. نگران شدم نکنه یه وقت ...
البته نگاهی که به حضور ِ دیو ها انداختم ، بقیه تقریبا همون روند ِ حضور ِ همیشگیشون رو داشتند.
ولی خوبه که از حال ِ هم باخبر بشیم.
به هر حال امیدوارم دیوهای دیولاخ شاد و سلامت باشند.
(راستی ممنون که برای جمع بستن ِ دیو ،از "ها" استفاده کردی ، فکر کنم اینطوری بهتره)
پاینده باد دیولاخ.
تو گلی
تو زنده ای و نوید زندگی میدی
من خیلی وقتا از عدم حضور خیلیها این حس بهم دست میده که من خیلی بیکارم و اونا چقدر پر مشغله که حتی فرصتی برایه نگاه کردن به خودشون رو هم ندارن
نفرات در سایه همیشه بودند و هستند و خواهند بود
آنها یا جرات حاضر بودن ندارند یا اصلا حاضر بودن را بلد نیستند
خیلی حرفا برای گفتن دارم اما راستشو بخواهی دیگه جرات گفتن ندارم
چون شدیدا متوجه ژرفای میان خودم و جوانان گردیدم....
بیشتر جوانان کنونی ساده ترین نیازهای روح و جان خود را نادیده میگیرند و فکر میکنن با این کار نواندیش و به روز هستند اما دریغا که در اشتباهند
میردیوم پاینده باشی
راستی چرا به همین سادگی رو فراموش کردی؟
اونجا هم خیلی قشنگه نذار خشک بشه
يوهووو ميرديو
منم كلي خشنود شدم از جمع بستن ديو با " ها " آفرين! تو درسي شو تا بقيه هم همين كارو بكنن :)
در ضمن باهات كاملا موافقم. من يكي كه كلا با تو سايه نشستن مخالفم و ترجيح مي دم حمام آفتاب بگيرم ;) سكوت هم مثل بقيه چيزا علاوه بر جنبه خوبش گاهي بد هم هست! من دلم مي خواد طرفم باهام حرف بزنه و تو چشام نگاه كنه و اگه اشتباه هم مي كنم حقم و بزاره كف دستم تا هيچي نگه! سكوت هم گاهي توهين به مخاطبه!
در كل با بي رنگي مخالفم ( اين نوع رنگي رنگي بودن از ريا و دغل بازي نميادا نه! بلكه در تقابل با بي تفاوتيه *) و با كسي كه حرفي براي گفتن نداره حرفي ندارم ;)
شايد بايد پاكسازي بي انگيزگي صورت بگيره!
هي آقا،خانم، شمايي كه اونحايي و به من نگاه مي كني! آشنايي يا غريبه!؟ نزديك تر بيا
هميشه لبخندي و سلامي آغاز ديدارهاست
ما مجسمه بي روح نمي خوايم
ما صورتك هايي مي خوايم كه تو چشاشون لبخند باشه و رو لباشون سلام
پاي ديو بادا ديولاخ :)
روحو يوهووديووو
گاهی یه کم نبودنم تنوعی ست
بر بی تنوع همیشه بودنم
...
خسته ام از خودم
می شنومتون
می بینمتون
فکر کنم هنوز هستمتون
;)
مرديوجان ِ جان سلام... كجا بودي اينهمه غيبت ِ غير موجه داري آخه!!!!؟؟؟ راستي اون بالا بالا ها خوش گذشت؟؟؟ اون هميشه بودنته كه يه ديولاخ تنوعه... هميشه باش...
راستي خسته نباشي از خودت!!!
بيمزه بود نه؟؟؟همينه كه هست!!!
دعوام نكنيا ناراحن ميشم گريه ميكنم... اوه اوه من خيلي حالم بده آدم بده...من رفتم.
دادا رامين به همين سادگي رو فراموش نكردم اما يه نمه لجم گرفته بود كه خالي شدم... مخلصيم.
روحويوهوديووي شادو عزيزم وقتي يه ديوي مثل تو هست يعني همه چي روبراهه.
ديوار ِ نازنين اون شعر ِ تر ِ وحشي معركه بود (بافق مال ِ كرمون ِ؟؟)چهار سال دزدآب بوديم، دل به دل ِ كسالتمون داديمو هيچ جا نرفتيم... دريغ و صد حيف!!!
وحشي چوتغافل زده از ما گذرد يار
افتادن و بر خاك،جبين سودن ما چيست؟
ارسال یک نظر