درود بر دیوان دیولاخ
دیروز برای دیولاخ روز بسیار مهم و به یاد ماندنی بود ؛ در فراز و نشیبهای این روز نکات بسیار آموزنده ای نهفته که میتواند برای ما دیوان بسیار مفید باشد ؛ شاید برخی از دیوان کمی ناراحت شده باشند اما تجربه این روز فراتر از ناراحتی ها خواهد بود
حداقل من یکی :
. آموختم هرگز به دیگران اعتماد نکنم
.. آموختم یکرنگی و دوستی پربها ترین ارمغان دیولاخ است
... آموختم ورود بیگانگان به دیولاخ محدود یا ممنوع باشد بهتر است
.... آموختم دنیای دیوان در حد شعور دیگران نیست و آنها برای برهم زدن آن هرکاری بتوانند میکنند
..... آموختم مفهوم واژه هایی که در دیولاخ میان دیوان گفته میشود میتواند در بین دیگران ایجاد شبهه نماید
...... و آموختم که هشیاری هیچ ربطی به اعتماد ؛ یکرنگی و دوستی ندارد و یک دیو همیشه باید بیدار و هشیار باشد
. و در همین جا من از تک تک دیوانی که برایشان از جانب من (در این دو روز) پیام گذاشته شده بود پوزش میطلبم و آگاه باشید
منم دیو – یسنا دیو هزاره و تا کنون هرگز کسی از من چنین پیامهایی دریافت نکرده و از این پس نخواهد کرد
.... و در پایان جا دارد تا از همکاری صمیمانه دیوانبیگی و دیولوک هلمز که تا پاسی از نیمه شب مرا در بازسازی دیو – یسنا یاری داده اند سپاسگزاری نمایم.... و مطمئن باشید حساب کسی را که نامم را به سرقت برد و از آشنایانم بوده و هست را خواهم رسید ؛
( البته او فقط میخواست آگاهی خودش را به رخم بکشد و تلافی بر سرم درآورد که توانست و انصافا دیو بدی نیست)
پاینده باد دیولاخ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر