منم دیو - یسنا بخشیدن قدرت هرگز دیوان بودند ؛ هستند و خواهند بود اما چون تولید مثلشان منطقی تر بود جمعیتشان کمتر و کمتر شد و چون دیو مرز و ملیت و مذهب قابل درک آدمیان را نداشتند با انسانهای خوب درآمیختند و ثمره آن صد در صد دیو نشد بلکه آدم هم درامد دیونما هم زاده شد....
پس {دیوان} گرامی بدان و آگاه باش بزرگترین حیله گل نیست ؛ بزرگترین حیله این است که وقتی که دیگر دیو نبودی تازه آدم!!!؟ شدی
این را دیوان بدانند ؛ آدمیان را درک نشاید و دنبال رفتن نباید
فكر بلبل همه آنست كه گل شد يارش... گل در انديشه كه چون عشوه كند در كارش
پس بگو گل ها چرا اينقدر عشوه دارند. حالا نميدونم اون بلبله هم ميدونه دنبال چيه يا نه؟ ولی فكرشو بكن بلبله فقط بخاطر گل اومده باشه... اونوقته كه ميگم بلبل ها خیلی خرند! البته خاره هم در این میان گند زده ، نمیدونم شایدهم گله داره دوطرفه بازی میکنه. به هر حال با این فرضیات ، گل اصولا با بحران شخصیتی خاصی دست و پنجه نرم میکنه که این میتونه انگیزه خوبی برای رفتارش باشه.
و اما راجع به قدرت...
[در این لحظه تخم مرغی از سمت راست کادر وارد تصویر میشود و با صورت سخنران برخورد میکند((گوپس گوپس گوپس))- لحظه برخورد سه بار نمایش داده میشود که در بار سوم صورت سخنران بسرعت از کادر خارج شده و ذرات تخم ترکیده آرام به اطراف پخش میشوند! با توجه به اینکه اینجا نمیشه استوری برد رو بارگزاری کرد برای درک بهتر صحنه میتونید صحنه ای که نئو توصورت اسمیت میکوبه رو تصور کنید(ماتریکس 3)]
گل حیله ی خار نیست خار و گل فقط هم خونه ان گل واسه اینکه پاهاش تو خاک جانممونه سرش بره رو موی آدما به خار نیاز داره! و خار که فک میکنه چون زشته کسی بغلش نمیکنه قدرتشو قرض داده در ازای قشنگی گل!!! رابطه است دیگه... حالا مگه دیوا با آدما رابطه ی رسمی هم دارن؟!!!! اگه دارن خوب لابد آدم قدرت لازم داشته که دیو داده بهش! در عوض خودشو از شرش راحت کرده. از شَرِِ ِ قدرت ;)
...نخست اينكه خيلي لذت بردم از طرح زيباي گلت اي ديوان...دويم اينكه چون زمينه طرح گل انگار ميخواد به من ديو بگه كه گل داره حركت ميكنه و اين طرح در حال حركت از گل كشيده شده... پس گله داره به ديوه ميگه ببين نگاه كن ياد بگير من ريشه دارم تو دل زمين اما با اين حال....هسسسسسسسسستم اگررررررررر مي روم ...... گر نروم نيييييييستم.
۶ نظر:
منم دیو - یسنا
بخشیدن قدرت
هرگز
دیوان بودند ؛ هستند و خواهند بود
اما چون تولید مثلشان منطقی تر بود جمعیتشان کمتر و کمتر شد و چون دیو مرز و ملیت و مذهب قابل درک آدمیان را نداشتند با انسانهای خوب درآمیختند و ثمره آن صد در صد دیو نشد بلکه آدم هم درامد دیونما هم زاده شد....
پس {دیوان} گرامی بدان و آگاه باش بزرگترین حیله گل نیست ؛ بزرگترین حیله این است که وقتی که دیگر دیو نبودی تازه آدم!!!؟ شدی
این را دیوان بدانند ؛ آدمیان را درک نشاید و دنبال رفتن نباید
فكر بلبل همه آنست كه گل شد يارش...
گل در انديشه كه چون عشوه كند در كارش
پس بگو گل ها چرا اينقدر عشوه دارند.
حالا نميدونم اون بلبله هم ميدونه دنبال چيه يا نه؟
ولی فكرشو بكن بلبله فقط بخاطر گل اومده باشه... اونوقته كه ميگم بلبل ها خیلی خرند!
البته خاره هم در این میان گند زده ، نمیدونم شایدهم گله داره دوطرفه بازی میکنه. به هر حال با این فرضیات ، گل اصولا با بحران شخصیتی خاصی دست و پنجه نرم میکنه که این میتونه انگیزه خوبی برای رفتارش باشه.
و اما راجع به قدرت...
[در این لحظه تخم مرغی از سمت راست کادر وارد تصویر میشود و با صورت سخنران برخورد میکند((گوپس گوپس گوپس))- لحظه برخورد سه بار نمایش داده میشود که در بار سوم صورت سخنران بسرعت از کادر خارج شده و ذرات تخم ترکیده آرام به اطراف پخش میشوند! با توجه به اینکه اینجا نمیشه استوری برد رو بارگزاری کرد برای درک بهتر صحنه میتونید صحنه ای که نئو توصورت اسمیت میکوبه رو تصور کنید(ماتریکس 3)]
هان؟
آها.... :))
گل حیله ی خار نیست
خار و گل فقط هم خونه ان
گل واسه اینکه پاهاش تو خاک جانممونه سرش بره رو موی آدما به خار نیاز داره!
و خار که فک میکنه چون زشته کسی بغلش نمیکنه قدرتشو قرض داده در ازای قشنگی گل!!!
رابطه است دیگه...
حالا
مگه دیوا با آدما رابطه ی رسمی هم دارن؟!!!!
اگه دارن خوب لابد آدم قدرت لازم داشته که دیو داده بهش!
در عوض خودشو از شرش راحت کرده.
از شَرِِ ِ قدرت ;)
...نخست اينكه خيلي لذت بردم از طرح زيباي گلت اي ديوان...دويم اينكه چون زمينه طرح گل انگار ميخواد به من ديو بگه كه گل داره حركت ميكنه و اين طرح در حال حركت از گل كشيده شده... پس گله داره به ديوه ميگه ببين نگاه كن ياد بگير من ريشه دارم تو دل زمين اما با اين حال....هسسسسسسسسستم اگررررررررر مي روم ...... گر نروم نيييييييستم.
ارسال یک نظر