۱۳۸۷ تیر ۳, دوشنبه

براي مادر...

...كاشكي ميشد بهت بگم چه قد صداتو دوس دارم..!چه قد مثل بچگيا لالايياتو دوس دارم...سادگياتو دوس دارم خستگياتو دوس دارم چادر نمازو زير لب خدا خداتو دوس دارم... (لازمه كه يه ديو گاه گاهي رومانتيك باشه و مثل يه ديو مودب روز مادرو شادباش بگه )........ببخشيد ...كسي چيزي گفت؟ ....بله البته سخن اين ديو منتقد بجاست اما چه قد خوشگله كه يه ديو اولين كسي باشه كه روز مادرو شادباش ميگه...با من همراييد؟

۳ نظر:

ديوونه گفت...

مــادر چه نيكو ناميست . نامي كه مدتهاست فقط در دل صدايش مي كنم زيرا امكان صدا كردنش به بلندي از ما گرفته شد .ياد و خاطرش هميشه زنده باد .
ممنون از تو ميرديو . خيلي زيبا بود .

ديوان گفت...

مادر!!! ترجيح ميدادم در طول سال برايش شاد باش بگيرم و اين يك روز او را به حال خود رها كنم بجاي اين كه تمام سال او را به حال خود رها كنم و اين روز را شاد باش بگيرم... اما افسوس كه از جنس خاكستر زاده شده ام و ديگر هيچ گاه مادر را تجربه نخواهم كرد... شايد چون دير زاده شدم.

ديو - يسنا گفت...

منم دیو - یسنا
دیر پیام نوشتم زیرا آنروز را و نه هیچ روزی را بعنوان روز مادر قبول ندارم با تمام وجودم معتقدم همه روزها روز ماد است و خوابیم و زمانی بیدار میشویم که دیگر خیلی دیر شده
شما دیوان که دست محبت مادرتان بر سرتان است آگاه باشید و چو پروانه به دورش بچرخید و هر از چندگاهی نیز به دستان اسطوره زندگی پدر نیز بوسه زنید