۱۳۸۷ شهریور ۳, یکشنبه

آدمکها با نقاب هایشان
از کنار هم می گذرند
دریغ از یک لبخند
خود را از هم دور می کنند.
چه عجیب روزگاریست
ماه خورشید را به سلاخی می برد
و ستاره ها
ماه را نشانه رفته اند،
در گلدانها
کاکتوس به جای یاس می رویانند
و بوی لجن
از خاطره ها بر می خیزد،
کرمها به جان نهال ها افتاده اند
و صاعقه بی مهری
لانه را بر سر کبوتران ویران کرده است،
نفرت
_ این هدیه صورتکها به یکدیگر_
دشنه بر گلوی عشق نهاده است
و لشگر نامهری
راه بر نگاه عاطفه سد کرده است،
سرو بوته را له می کند
و گلها پروانه را دشمن می پندارند،
و قلب
در زندان سنگی کینه اسیر گشته است.
_
چه عجیب روزگاریست
همه خود را
بی گناه می دانند،
اگر خوب گوش فرادهی
می شنوی صدای گریه خدا را.

۸ نظر:

دیوار گفت...

دی‌وا دیوک...
متن زیبایی با خود آوردی.

خوش آمدی.

ديوان گفت...

زيبا بود...
به دنبال شاعرش گشتم و ر.الف (رهگذر) را يافتم... خودش است؟
در هر حال زيباست.. مرسي.
خوش آمدي.

Ida گفت...

آمدي و با خود از روزگاري گفتي كه چشم بر او مي بندم بلكه دمي در كوري بياسايم... ليك كه در تاريكي صداي گريه خدا گوشواره گوشم مي شود
.
.
.
روحويوهووو

دیوسا گفت...

دیوا دیوک عزیز. خوش آمدی

ماه من غصه نخور
زندگی خوب داره و زشت
خدا رو چه دیدی
شاید فردامون باشه بهشت
ماه من غصه نخور
دنیا رو بسپار به خدا
هر دو مون دعا کنیم
تو هم جدا، منم جدا

ميرديو گفت...

ديوك جان خوش آمدي و متنِ ِ زيبايي گذاشتي ... پاينده باشي و سر فراز.

ديوونه گفت...

درود .
خوش آمدی .
خوش باشی .
دیوونه.

مردیوجان گفت...

دیوک عزیز خوش آمدی
اما گویا خوشحال نیامدی...؟!
برای شروع خیلی دردناک و دلخراش بود!!
زیادم جدی نگیر دوست من
این خدا هم لوس بازیهای خودشو داره...;)

شاعر عزیزی می گفت:
از ما چه مانده
جز سایه هایی که گل های ملافه را آب میدهند؟
(من میگم اگه.. هنوز اینم ازمون مونده باشه باید تند تند گلهای ملافه رو آب بدیم... میترسم روزی همینها هم خشک بشن!!!)

و جای دیگه شاعر میگه :
جهان
گوشه ی متروک انباری ست
من آن چتر
زیر گردو غبار مانده ام
که خواب باران میبینم...

و من تو گوش خودم زمزمه میکنم :
تا وقتی خواب بارون میبینم اسمم یادم میمونه وگرنه شاید دیگه چتر که هیچی چماقم نباشم...

با وسواس مواظبم خواب بارونم گِلی نشه...

گُل گُلی باشی دیوک جان :)

ديوك گفت...

سلام ...
با تشكر فراوان از خوش آمد گويي تمامي شما دوستان عزير...
پايدار باشيد