البته من تفاوت میان دیو و انسان رو می دونم اما چیزی که من بهش فکر کردم رهایی اندیشه و تجسم بی مرز هر کس در دیولاخه. به نظر من اگر اینجا هم یه چهارچوب خاص و ثابت داشته باشه فرق چندانی با دنیای آدمها نداره. حسن دیولاخ به اینه که هر کسی میتونه هر چی دلش میخواد تجسم کنه و از بندها رها بشه. به نظر من این جنسیت و ... نیست که تبعیض ها رو به وجود میاره بلکه طرز تفکر و نگاه دیگران به اون مهمه. شما اینطور فکر نمی کنین؟
فداي تو ديو عزيز... فقط ايكاش يك تاريخچه ي ديوي هم از اين رويداد مي گفتي و توضيح ميدادي كه جرا اين روز را در ديولاخ به نام مرد ناميدند... البته اين جسارت بنده را ببخشيد... من تازه به كشف تاريخ ديولاخ پرداخته ام و اطلاعاتم محدود است... مرا كمك كنيد... :)
عزیز دلم اولین گام در رهایی ؛ رها شدن از آنچه هستی و رسیدن به آنچه میخواهی است ....
من منظورت رو از بند رها شدن ؛ نمیدونم چیه ؟ چون در دیولاخ بندی نیست و من از زمانیکه پا به اینجا گذاشتم سعی کردم واژه هاییکه منو اذیت میکرد رو فراموش کنم....
اما اگه منظورت اینه که من میخوام بند بکشم !؟ من هیچوقت از بند کشیدن صورت خوشم نمیومده ، چون خیلی درد آوره... بازم میگم من مفهوم شما رو از بند کشیدن نمیدونم چیه...
دیو گلم یادت نره که در دنیای آدمها خیلی چیزا باعث تبعیض میشه رنگ پوست ، میزان درامد ، میزان تحصیلات ، اصل و نصب ؛ قومیت ، جنسیت و ....و همون طرز تفکر بوده که این تبعیض ها رو بوجود آورده وگرنه چه فرقی بین سیاه و سفید پوست بجز طرز تربیت و تعلیم و فکر وجود داره؟
پس بهتره سعی کنیم بازی با کلمات رو کنار بزاریم و رها و آزاد فکر کنیم ورهایی اندیشه هامون رو بدون مرز گزاری و تفاوتهای ظاهری آغاز کنیم
من ؛ تو ؛ او ؛ ما ؛ شما ؛ ایشان ---- همین .... دیگر من مذکر یا موئنث برایه چه ؟ چه فرقی میکند من مردم یا زنم ؟ تو دختری یا پسری؟ ما دیویم و دیوها روز مرد و زن ندارند.... شاید روز مادر و پدر داشته باشند .... زیرا این دو واژه آسمانی و مقدس است و محدوده جنسی ندارد من مادران و پدرانی را میشناسم که به تنهایی برای فرزندانشان هم مادر بوده اند هم پدر.... ... و تازه اگر هم نیاز به چنین روزهایی داشته باشیم همانگونه که پیشتر نیز گفتم ( تاریخچه دیولاخ ؛؛ یا آنچه بر دیولاخ گذشت) تمامی روزها بهتر است بنام این موجودات مقدس باشد... اما روز زن؟ مرد؟ برایه چه ؟ کدام دیو در دیولاخ چنان زیسته که در روز تولدش دیوان دیگر شادی کنند و ان روز را به نام جنسیت او رقم زنند؟
بیایید بدانیم و بسازیم و استفاده کنیم ؛ نه انکه از آنچه طی سالها در دنیایه آدمها دیدیم و شنیدیم و یاد گرفتیم در دیولاخ باز سازی کنیم ؛ آنچه در دنیای آدمها بوده اگر خوب یا بد به همان دنیا مربوط میشود
در دیولاخ ما بدون مرزیم اما نه بدون محدوده.... ما رعایت ادب ، نزاکت ، را میکنیم پس محدودیم.... مگر آنکه اعضا بخواهند ، حتی این محدودیتها را نداشته باشند که در این صورت دیوان به هیولا تبدیل میشوند و من هرگز دوستدار هیولا شدن نیستم آدم باشم بهتر است
۶ نظر:
منم...
:)
منم دیو - یسنا
دیوا....
من فکر میکردم دیوا جنسیت ندارن؟؟؟؟؟
یا لااقل دیوای پیشین نداشتن...!!!!
تفاوت فاحش دیوان و انسانها در تبیعضات
جنسی ، قومی و فرهنگی بوده
یک دیو زمانی دیوه که با دیوایه دیگه مثل خودش رفتار کنه و چون خودش وابسطه به جنسیت نیست پس....
به این دیو از هزاره های پیشین یاد بدهید دیو چیست؟
انسان کیست؟
البته من تفاوت میان دیو و انسان رو می دونم اما چیزی که من بهش فکر کردم رهایی اندیشه و تجسم بی مرز هر کس در دیولاخه. به نظر من اگر اینجا هم یه چهارچوب خاص و ثابت داشته باشه فرق چندانی با دنیای آدمها نداره. حسن دیولاخ به اینه که هر کسی میتونه هر چی دلش میخواد تجسم کنه و از بندها رها بشه. به نظر من این جنسیت و ... نیست که تبعیض ها رو به وجود میاره بلکه طرز تفکر و نگاه دیگران به اون مهمه. شما اینطور فکر نمی کنین؟
فداي تو ديو عزيز...
فقط ايكاش يك تاريخچه ي ديوي هم از اين رويداد مي گفتي و توضيح ميدادي كه جرا اين روز را در ديولاخ به نام مرد ناميدند... البته اين جسارت بنده را ببخشيد... من تازه به كشف تاريخ ديولاخ پرداخته ام و اطلاعاتم محدود است... مرا كمك كنيد... :)
منم دیو - یسنا
دیوسا عزیز
عزیز دلم اولین گام در رهایی ؛ رها شدن از آنچه هستی و رسیدن به آنچه میخواهی است ....
من منظورت رو از بند رها شدن ؛ نمیدونم چیه ؟ چون در دیولاخ بندی نیست و من از زمانیکه پا به اینجا گذاشتم سعی کردم واژه هاییکه منو اذیت میکرد رو فراموش کنم....
اما اگه منظورت اینه که من میخوام بند بکشم !؟ من هیچوقت از بند کشیدن صورت خوشم نمیومده ، چون خیلی درد آوره... بازم میگم من مفهوم شما رو از بند کشیدن نمیدونم چیه...
دیو گلم یادت نره که در دنیای آدمها خیلی چیزا باعث تبعیض میشه رنگ پوست ، میزان درامد ، میزان تحصیلات ، اصل و نصب ؛ قومیت ، جنسیت و ....و همون طرز تفکر بوده که این تبعیض ها رو بوجود آورده وگرنه چه فرقی بین سیاه و سفید پوست بجز طرز تربیت و تعلیم و فکر وجود داره؟
پس بهتره سعی کنیم بازی با کلمات رو کنار بزاریم و رها و آزاد فکر کنیم ورهایی اندیشه هامون رو بدون مرز گزاری و تفاوتهای ظاهری آغاز کنیم
من ؛ تو ؛ او ؛ ما ؛ شما ؛ ایشان ---- همین .... دیگر من مذکر یا موئنث برایه چه ؟
چه فرقی میکند من مردم یا زنم ؟
تو دختری یا پسری؟
ما دیویم
و دیوها روز مرد و زن ندارند....
شاید روز مادر و پدر داشته باشند .... زیرا این دو واژه آسمانی و مقدس است و محدوده جنسی ندارد من مادران و پدرانی را میشناسم که به تنهایی برای فرزندانشان هم مادر بوده اند هم پدر....
... و تازه اگر هم نیاز به چنین روزهایی داشته باشیم همانگونه که پیشتر نیز گفتم ( تاریخچه دیولاخ ؛؛ یا آنچه بر دیولاخ گذشت) تمامی روزها بهتر است بنام این موجودات مقدس باشد...
اما روز زن؟ مرد؟ برایه چه ؟
کدام دیو در دیولاخ چنان زیسته که در روز تولدش دیوان دیگر شادی کنند و ان روز را به نام جنسیت او رقم زنند؟
بیایید بدانیم و بسازیم و استفاده کنیم ؛ نه انکه از آنچه طی سالها در دنیایه آدمها دیدیم و شنیدیم و یاد گرفتیم در دیولاخ باز سازی کنیم ؛ آنچه در دنیای آدمها بوده اگر خوب یا بد به همان دنیا مربوط میشود
در دیولاخ ما بدون مرزیم اما نه بدون محدوده....
ما رعایت ادب ، نزاکت ، را میکنیم پس محدودیم....
مگر آنکه اعضا بخواهند ، حتی این محدودیتها را نداشته باشند که در این صورت دیوان به هیولا تبدیل میشوند و من هرگز دوستدار هیولا شدن نیستم آدم باشم بهتر است
حال گیری از هر نوعش و به هر دلیلش پسندیده نیست...
ارسال یک نظر