۱۳۸۷ مرداد ۵, شنبه

آفرینش آدم

و همانا گاو را آفریدیم تا انسان هیچ وقت احساس نکند خیلی نفهم است
الاغ را آفریدیم تا خوشحال باشد که از انسان خر تر هم هست
و موش را تا فکر نکند خیلی ترسوست
و میمون را تا هیچ وقت احساس نکند فقط اوست که بی دلیل می خندد

همانا انسان را آفریدیم و به او عقل دادیم و دستور دادیم برود آدم شود
و دو هزار سال فکر کرد و آدم نشد
و فرشتگان گزارش دادند که از گاو نفهم تر ، از الاغ خرتر، و از موش ترسوتر است
و بعد از آن همه ی میمون ها مطمئن شدند که بی دلیل نمی خندند

و خداوند داناست و زندگی همش زیباست و شما نمی دانید
و خداوند تواناست ، و همانا شما را آفریدیم چون زورمان میرسید
:)

از نوشته های یه دوستم

۸ نظر:

دیوید گفت...

سلام بر مردیوجان

بسیار زیبا و در خور تفکر
ممنون که همچین متنی رو در اختیارمان گذاشتی

سلامت باشی

دیوار گفت...

و فهم فرشتگان بیشتر از آن گاو نبود
و جراتشان مزیتی بر جرات موش نداشت
و درکشان از خر به مراتب ناچیز تر
که اگر غیر از این بود، چگونه یکنواختی و لختی ِ فرشته بودن را تاب می‌آوردند؟
چگونه تبعیت می‌کردند تمام دستورات و فرمایشات را؟
چگونه چنین گزارشی می‌دادند؟
و چرا میمون ها همچنان باید بخندند؟
اگر فرشته ها اینچنین نبودند.

و اما انسان...
تا دیوها هستند، همچنان به آنان امید هست.
به انسان هایی که سختی جهنم را به ملالت بهشت ترجیح می‌دهند.
به انسانهایی که می‌شناسند دیوهایی را که آسایش و آینده و بارگاه را ترک گفتند برای نیل به اهدفشان.
دیو هایی که با هزار شکست هم پس نمی‌کشند، البته نه کورکورانه و با تکیه بر تعصب و خامی.
دیو هایی که به "روش خودشان زمانشان را می‌سازند" که حتی اگر گند هم بزنند جرات اعتراف خواهند داشت.
دیو هایی که نا امید نمی‌شوند ،
دیوهایی که بازنشسته نمی‌شوند،
دیو هایی که استاد نمی‌شوند ،
دیو هایی که زنده می‌مانند . جان می‌بخشند.
دیو هایی که از جنس شمایند، جان جانان دیولاخ ، مردیوجان.




"و خداوند داناست و زندگی همش زیباست"

دیوا گفت...

نمی دونم چه کاری بوده این آفرینش انسان ! این همه هزار هزار سال باید هی آیه بفرستن هی پیغمبر بفرستن هی فرشته ها گزارش بدن آخرش هم آدما اونی که خدا می خواد نشن همش کار خودشونو بکنن
نمی شد همه رو دیو می آفرید که نه احتیاج به این همه فرشته و کتاب و پیغمبر داشت نه این همه دردسر ؟؟؟؟ تازه همین دیو ها بودن که به آدما خوندن یاد دادن

دیوسا گفت...

دیوا مردیوجان عزیز
همانا این صفتهایی که گفتی درخور این موجودات است ولی نکته جالبش اینجاست که خودشان از حقیقت فرار می کنند و منکر این قضیه هستند!

مردیوجان گفت...

دیوید جان مرسی از حضورت
سلام:)

دیوار جان!!! انگار تو هم دل خوشی از فرشته ها نداری ها;)... منم ندارم. اصلاً از هرچی دیو و پری و آدم و فرشته ی دهن لقِ آدم(یا حالا هر موجود دیگه ای) فروش خوشم نمیاد!
و خداوند زیاست و خدایی زورش زیاده و دنیا... و من:)
و کلاً به کی چه که چرا!!!

دیوااااااا جونم
تنوع... یه نگاه به خودمون بنداز بعد میفهمی خالقمون باید چقدر تنوع طلب باشه :) تنوع در همه چی و در هر سطحی!!!!!!!

ديوونه گفت...

درود.
خيلي زيبا يود .
ولي من نميفهمم چرا آدما با اين همه بدبختي كه دارن چرا انقدر زور ميزنن تا نسلشون ادامه داشته باشه و يه تعدادي ديگه رو هم بدبخت ميكنن اگه همه بيخيال ادامه بقاء بشن .. يه مدت بعد همه چي تموم ميشه و همه راحت ((:

دیوار قرمزه گفت...

آره دیوار اصلا دل خوشی از فرشته ها نداره.
از آدم ها هم نداشت.
اما نمی‌دانم چه بلایی به سرش اومده که حالا به انسان ها امید بسته.

ضعیف تر ها باید از بین بروند.
نباید به آنها فرصت داد.
نباید اجازه داد که گدا معتبر شود.
که دراینصورت بنیان تمام بزرگی ها را از بین خواهد برد تا خودش بلکه بزرگ شود.

مردیوجان گفت...

گویی از قدرت ضعف در هراسی...!!!